کلمه جو
صفحه اصلی

scorching


معنی : سوزان، داغ
معانی دیگر : داه

انگلیسی به فارسی

سوزان، داغ


سوزش، سوزان، داغ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: scorchingly (adv.)
(1) تعریف: extremely hot; searing; burning.
متضاد: freezing, frigid

(2) تعریف: caustically or sharply critical; scathing.
متضاد: mild

• causing a slight burn; extremely hot
scorching weather is very hot; an informal word.

مترادف و متضاد

سوزان (صفت)
alight, ablaze, burning, scorching, ardent, galling, scathing, torrid, afire, aflame, fervid, inflaming

داغ (صفت)
scorching, hot, sultry, warmish

جملات نمونه

1. Jack showed his dislike plainly in scorching satire.
[ترجمه ترگمان]جک از او خوشش نمی آمد و از او خوشش نمی آمد
[ترجمه گوگل]جک ناراحتی خود را به طرز شگفت انگیزی نشان داد

2. Don't stand so near the fire-your coat is scorching!
[ترجمه ترگمان]این قدر نزدیک آتش نباش - کتت خیلی داغ است!
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال نزدیک به آتش نیست - کت خود را سوزانده است!

3. It was scorching and there wasn't a cloud in the sky.
[ترجمه ترگمان]داغ بود و ابری در آسمان وجود نداشت
[ترجمه گوگل]آن سوزانده شد و ابر در آسمان نبود

4. The volcano spewed out more scorching volcanic ashes, gases and rocks.
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان فوران آتش فشانی شدیدتر از خاکستر آتشفشانی، گازها و صخره ها را فوران کرد
[ترجمه گوگل]این آتشفشان از خاکستر آتشفشانی، گازها و سنگ های آتش سوزی پدید آورد

5. They walked all day in the scorching heat.
[ترجمه ترگمان]تمام روز را در گرمای سوزان روز به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها تمام روز در گرمای سوزان گشتند

6. He was dizzy with the scorching sun.
[ترجمه ترگمان]او از آفتاب سوزان گیج شده بود
[ترجمه گوگل]او با طغیان آفتاب سرگیجه داشت

7. Seville is scorching in high summer.
[ترجمه ترگمان]شهر سویل در تابستان داغ داغ است
[ترجمه گوگل]سویل در تابستان زیاد سوزان است

8. It was scorching hot inside the greenhouse.
[ترجمه ترگمان]داخل گلخانه گرم و داغ بود
[ترجمه گوگل]این درون گلخانه داغ داغ بود

9. Peasants are busy weeding under the scorching sun.
[ترجمه ترگمان]دهقانان در زیر آفتاب سوزان مشغول وجین هستند
[ترجمه گوگل]دهقانان تحت آفتاب سوزان مشغول عصا هستند

10. That race was run in scorching weather.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه در هوای داغ و سوزان تمام شده بود
[ترجمه گوگل]این مسابقه در هوای آفتابی اجرا شد

11. The grass withered under a scorching sun.
[ترجمه ترگمان]علف ها زیر آفتاب سوزان پژمرده می شد
[ترجمه گوگل]چمن زیر یک آفتاب سوزانده شده است

12. They were weeding under the scorching sun at this time yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز در زیر آفتاب سوزان مشغول وجین کردن بودند
[ترجمه گوگل]آنها در این روز دیروز تحت خورشید سوزش می کردند

13. I kept standing in the scorching sun for a long time,till I fainted.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی در آفتاب سوزان ایستاده بودم، تا اینکه از هوش رفتم
[ترجمه گوگل]من برای مدت طولانی در خورشید سوزان ایستاده بودم تا اینکه از بین رفتم

14. Summer pours scorching sunlight into the valleys.
[ترجمه ترگمان]تابستان، آفتاب سوزان را در دره ها فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]تابستان تابش نور خورشید را به دره ها می کشد

پیشنهاد کاربران

راغ ، سوزان

گاهی می توان این صفت را شدید الحن ترجمه کرد.
مثلا scorching remarks اظهارات شدید الحن

scorching ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی )
واژه مصوب: نقطه سوزی
تعریف: سوختن نقاطی از سطح دانة قهوه که براثر حرارت زیاد در مراحل آغازین برشته کاری رخ می دهد


کلمات دیگر: