1. The pebbles/gravel/snow scrunched beneath our feet.
[ترجمه ترگمان]سنگریزه و سنگریزه زیر پای ما مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]سنگریزه ها / شن / برف زیر پای ما می سوزند
2. The dry leaves scrunched under our feet.
[ترجمه ترگمان]برگ های خشک زیر پاهای ما مچاله شده بودند
[ترجمه گوگل]برگ های خشک زیر پای ما میانی
3. I scrunched up the letter and threw it in the bin.
[ترجمه ترگمان]من نامه رو مچاله کردم و انداختمش توی سطل
[ترجمه گوگل]من این نامه را می کشم و آن را در سطل زباله انداختم
4. She scrunched up three pages of notes and threw them in the bin.
[ترجمه ترگمان]او سه صفحه اسکناس مچاله کرد و در سطل آشغال انداخت
[ترجمه گوگل]او سه صفحه از یادداشت ها را پر کرد و آنها را در سطل زباله انداخت
5. He scrunched up the note and threw it on the fire.
[ترجمه ترگمان]یادداشت را مچاله کرد و روی آتش انداخت
[ترجمه گوگل]او یادداشت را برداشت و آن را بر روی آتش انداخت
6. Her father scrunched his nose.
[ترجمه ترگمان]پدرش بینی اش را مچاله کرد
[ترجمه گوگل]پدرش اسکن بینیش بود
7. I scrunched my hat up in my pocket.
[ترجمه ترگمان]کلاهم را در جیبم کشیدم
[ترجمه گوگل]من کلاه من را در جیبم گذاشتم
8. The hedgehog scrunched itself up into a ball.
[ترجمه ترگمان]جوجه تیغی به شکل توپ مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]جوجه تیغی خود را به یک توپ پرتاب کرد
9. He scrunched up his eyes and grinned.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را مچاله کرد و لبخند زد
[ترجمه گوگل]او چشمانش را تکان داد و لبخند زد
10. She scrunched the letter up and threw it in the bin.
[ترجمه ترگمان]نامه را مچاله کرد و توی سطل انداخت
[ترجمه گوگل]او نامه را بلند کرد و آن را در سطل زد
11. Her mother was sitting bolt upright, scrunching her white cotton gloves into a ball.
[ترجمه ترگمان]مادرش نشسته بود و دستکش های نخی سفیدش را در یک توپ می پیچید
[ترجمه گوگل]مادرش نشسته بود به آرامی نشسته و دستکش های پنبه ای سفیدش را به توپ می انداخت
12. We scrunched the pebbles/gravel/snow under our feet.
[ترجمه ترگمان]سنگ ریزه و سنگریزه را زیر پای خودمان می کشیدیم
[ترجمه گوگل]ما سنگ ریزه ها / شن / برف را زیر پای ما گذاشتیم
13. Then, bend and scrunch the paper with the fondant to form a folded cloth appearance.
[ترجمه ترگمان]بعد خم می شود و با خمیر کاغذ را به صورت خمیر تراشیده در می آورد تا ظاهر خود را شکل دهد
[ترجمه گوگل]سپس، کاغذ را با آستر خم کن و خم کنید تا شکل ظریف پارچه را به هم بزنید
14. The snow scrunched underfoot.
[ترجمه ترگمان]برف روی زمین مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]برف در زیر پایش افتاد