کلمه جو
صفحه اصلی

scrutineer


معنی : ممیز، بازرس، بازرس اراء
معانی دیگر : انگلیس بازرس اراء

انگلیسی به فارسی

نظارت کننده، بازرس، ممیز، بازرس اراء


بازرس، ممیز، (انگلیس) بازرس ارا


انگلیسی به انگلیسی

• critic, examiner, official inspector (mainly of voting ballots)

مترادف و متضاد

ممیز (اسم)
point, expert, auditor, decimal point, radix point, scrutineer, verifier

بازرس (اسم)
warden, scrutineer, controller, inspector

بازرس اراء (اسم)
scrutineer

جملات نمونه

1. The chairman of the 1922 Committee and scrutineers designated by him will he available to receive nominations.
[ترجمه ترگمان]رئیس کمیته ۱۹۲۲ و scrutineers تعیین شده از سوی او برای پذیرش نامزدی در اختیار او قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]رئیس کمیته 1922 و نظارتکنندگان تعیینشده او در دسترس برای دریافت نامزدها خواهد بود

2. Not while scrutineers watched, and calculators assessed?
[ترجمه ترگمان]در حالی که scrutineers تماشا می کردند و ماشین حساب هم مورد ارزیابی قرار می گرفت؟
[ترجمه گوگل]در حالی که نظرسنجی ها تماشا کرده اند، و ماشین حساب ها ارزیابی شده اند؟

3. The plenary assembly official election supposes scrutineer 3
[ترجمه ترگمان]انتخابات رسمی مجمع عمومی supposes ۳ scrutineer ۳ است
[ترجمه گوگل]انتخابات رسمی مجلس نمایندگان حاکی است 3

4. Included in their package of proposals are a national scrutineer and adviser on student association accounts and activities.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در بسته بندی پیشنهادات خود شامل یک نظرسنجی و مشاوره ملی در حساب های فعالیت دانشجویی است

5. The names of the proposer and seconder will not be published and will remain confidential to the scrutineers.
[ترجمه ترگمان]اسامی پیشنهادکننده و seconder منتشر نخواهد شد و برای the محرمانه باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]اسامی نامزدهای انتخاب شده و دومین نشریات منتشر نخواهد شد و به اساتید محرمانه باقی خواهند ماند

6. The conference first adopted the congress to elect the scrutineer and the total scrutineer name list.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس ابتدا کنگره را برای انتخاب the و فهرست اسامی scrutineer تصویب کرد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس برای اولین بار از کنگره برای انتخاب اساتید و کلیه اسامی نامزدهای شورا استفاده کرد


کلمات دیگر: