پرهیزکننده، پرهیزگار، کسیکه ازاستعمال مسکرات پرهیزدارد
abstainer
پرهیزکننده، پرهیزگار، کسیکه ازاستعمال مسکرات پرهیزدارد
انگلیسی به فارسی
ممتنع، امتناع کننده
انگلیسی به انگلیسی
• one who refrains from, one who denies oneself something (especially something pleasurable)
مترادف و متضاد
teetotaler
Synonyms: prohibitionist, abstinent, teetotalist, nondrinker, temperance advocate, ascetic, water-drinker, one who is on the wagon, dry
Antonyms: drinker
جملات نمونه
1. Abstainer: a weak person who yields to the temptation of denying himself a pleasure.
[ترجمه ترگمان]یک آدم ضعیف که تسلیم وسوسه می شود تا خودش را ارضا کند
[ترجمه گوگل]عقب افتادن یک فرد ضعیف که به وسوسه خودخواهی خود رضایت می دهد
[ترجمه گوگل]عقب افتادن یک فرد ضعیف که به وسوسه خودخواهی خود رضایت می دهد
2. Abstainer: a weak person who yield to the temptation of deny himself a pleasure.
[ترجمه ترگمان]abstainer: یک آدم ضعیف که تسلیم وسوسه می شود تا خودش را ارضا کند
[ترجمه گوگل]عقب افتادن یک فرد ضعیف که به وسوسه خود رضایت می دهد
[ترجمه گوگل]عقب افتادن یک فرد ضعیف که به وسوسه خود رضایت می دهد
3. Airport - Steve abstainer Have you ever lost their luggage at the airport?
[ترجمه ترگمان]- آیا تا به حال چمدان ها را در فرودگاه گم کرده اید؟
[ترجمه گوگل]Airport - Steve abstainer آیا تا به حال توقیف خود را در فرودگاه انجام داده اید؟
[ترجمه گوگل]Airport - Steve abstainer آیا تا به حال توقیف خود را در فرودگاه انجام داده اید؟
4. He is practically a total abstainer and I can affirm that he sleeps on a straw litter and eats the most Spartan food, cold dried grocer's peas.
[ترجمه ترگمان]در واقع او یک abstainer کامل است و من می توانم تایید کنم که بر روی یک آشغال کاه می خوابد و the غذایی Spartan، نخود خشک و نخود فرنگی را می خورد
[ترجمه گوگل]او تقریبا به طور کامل مخالف است و می توانم تأیید کنم که او در یک بستر نی نیامد و بیشتر غذای اسپارتان، نخود فرنگی خشک شده خشک می کند
[ترجمه گوگل]او تقریبا به طور کامل مخالف است و می توانم تأیید کنم که او در یک بستر نی نیامد و بیشتر غذای اسپارتان، نخود فرنگی خشک شده خشک می کند
5. Quiz: Are You a Moderator or an Abstainer?
[ترجمه ترگمان]مسابقه: آیا شما مجری یا مجری برنامه هستید؟
[ترجمه گوگل]امتحان آیا شما مدرک یا دست اندرکاران هستید؟
[ترجمه گوگل]امتحان آیا شما مدرک یا دست اندرکاران هستید؟
6. Longer-range follow-ups at 3-8 years reflected increasing proportions of clients becoming total abstainers, and a consistent 10-outcomes.
[ترجمه ترگمان]پی گیری گستره طولانی در ۸ - ۸ سال منعکس کننده افزایش نسبت مشتری ها به کل abstainers و ۱۰ نتیجه سازگار است
[ترجمه گوگل]پیگیری های طولانی مدت در 3 تا 8 سال منعکس کننده افزایش نسبت به مشتریان شدن به طور کامل abstainers، و یک نتیجه 10 متوالی است
[ترجمه گوگل]پیگیری های طولانی مدت در 3 تا 8 سال منعکس کننده افزایش نسبت به مشتریان شدن به طور کامل abstainers، و یک نتیجه 10 متوالی است
7. Within 12 months the Moderation movement had collapsed and in 1835 the abstainers re-grouped under the banner of Total Abstinence.
[ترجمه ترگمان]در عرض ۱۲ ماه، جنبش میانه روی از بین رفت و در سال ۱۸۳۵ مردم abstainers زیر پرچم of جمع شدند
[ترجمه گوگل]طی 12 ماه جنبش مدورانه سقوط کرد و در سال 1835، مخالفان دوباره تحت پرچم Total Abstinence گروه بندی شدند
[ترجمه گوگل]طی 12 ماه جنبش مدورانه سقوط کرد و در سال 1835، مخالفان دوباره تحت پرچم Total Abstinence گروه بندی شدند
8. How does Socrates answer these charges of, in a way being not just an abstainer but he kept putting his own private moral conscience or integrity over and above the law?
[ترجمه ترگمان]سقراط چگونه به این اتهامات پاسخ می دهد، به نحوی که تنها یک abstainer نیست، بلکه حفظ وجدان اخلاقی یا تمامیت خود را بیش از حد و بالاتر از قانون حفظ می کند؟
[ترجمه گوگل]سقراط چگونه به این اتهامات پاسخ می دهد، به نحوی که نه فقط یک فرد مخالف است، بلکه وی خود را وجدان اخلاقی خصوصی یا یکپارچگی را بیش از قانون می گذارد؟
[ترجمه گوگل]سقراط چگونه به این اتهامات پاسخ می دهد، به نحوی که نه فقط یک فرد مخالف است، بلکه وی خود را وجدان اخلاقی خصوصی یا یکپارچگی را بیش از قانون می گذارد؟
9. Perhaps this is the flip side of being an abstainer, but I've found that if I'm trying to make myself do something, I do better if I do that thing every day.
[ترجمه ترگمان]شاید این جنبه شوخی کردن باشد، اما من متوجه شده ام که اگر سعی کنم کاری بکنم، بهتر است هر روز این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]شاید این یک طرف تلنگر بودن یک abstainer باشد، اما من متوجه شدم که اگر من تلاش کنم خودم را انجام دهم، بهتر است اگر هر روز آن را انجام دهم
[ترجمه گوگل]شاید این یک طرف تلنگر بودن یک abstainer باشد، اما من متوجه شدم که اگر من تلاش کنم خودم را انجام دهم، بهتر است اگر هر روز آن را انجام دهم
10. Mental intervention has good effect to cultivate self-esteem of abstainer .
[ترجمه ترگمان]مداخله ذهنی تاثیر بسزایی در پرورش اعتماد به نفس دارد
[ترجمه گوگل]مداخله روانی تاثیر خوبی برای ارتقاء اعتماد به نفس و عدم اعتماد به نفس دارد
[ترجمه گوگل]مداخله روانی تاثیر خوبی برای ارتقاء اعتماد به نفس و عدم اعتماد به نفس دارد
11. Objective:To investigate the effect of mental intervention to elevate self-esteem of abstainer .
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر مداخله ذهنی برای بالا بردن اعتماد به نفس of
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی تأثیر مداخله ذهنی بر عزت نفس خودداری شود
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی تأثیر مداخله ذهنی بر عزت نفس خودداری شود
پیشنهاد کاربران
My teacher is an abstainer
کلمات دیگر: