کلمه جو
صفحه اصلی

unsex


معنی : از خواص جنسی محروم کردن
معانی دیگر : از مردی انداختن، (از نظر جنسی) ناتوان کردن

انگلیسی به فارسی

از خواص جنسی محروم کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unsexes, unsexing, unsexed
(1) تعریف: to deprive of sexual capability or power.

(2) تعریف: to deprive (one) of qualities traditionally associated with one's sex.

• neuter; damage sexuality

مترادف و متضاد

از خواص جنسی محروم کردن (فعل)
unsex


کلمات دیگر: