1. His skin was covered with unsightly blotches.
[ترجمه ترگمان]پوستش با لکه های ناخوشایند پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پوست او با تکه های ناخوشایند پوشیده شده بود
2. My mother has had unsightly varicose veins for years.
[ترجمه ترگمان]مادرم سال ها با واریس veins مشکل داشت
[ترجمه گوگل]مادر من برای سالها رگهای واریسی ناخوشایند داشته است
3. Unsightly moles can be removed surgically.
[ترجمه ترگمان]خال های قهوه ای را میتوان با عمل از بدن جدا کرد
[ترجمه گوگل]از بین بردن موخوره می تواند جراحی برداشته شود
4. Bushes and plants make the perfect screen for unsightly objects such as dustbins.
[ترجمه ترگمان]Bushes و گیاهان پرده کامل را برای کاره ای ناخوشایند نظیر سطل آشغال می سازند
[ترجمه گوگل]بوته ها و گیاهان صفحه نمایش کامل را برای اشیاء ناخوشایند مانند گرد و غبار ایجاد می کنند
5. It is characterised by unsightly lumps and bumps which collect in the thighs, buttocks, hips and upper arms.
[ترجمه ترگمان]مشاهده می شود که ناشی از lumps ناخوشایند و bumps است که در ران، کفل، باسن و بازوهای بالایی جمع می شوند
[ترجمه گوگل]آن را با تکه های ناخوشایند و ضربه هایی که در ران ها، باسن ها، باسن و بازوها جمع می شوند مشخص می شود
6. Cracks look unsightly, and may also cause instability.
[ترجمه ترگمان]ترک ها به نظر ناخوشایند می آیند و ممکن است باعث بی ثباتی شوند
[ترجمه گوگل]ترک ها ناخوشایند هستند و ممکن است باعث بی ثباتی شوند
7. The accident left Simon with unsightly scars.
[ترجمه ترگمان]این تصادف اثر Simon را در جای گذاشت
[ترجمه گوگل]این حادثه سیمون با زخم ناخوشایند را ترک کرد
8. They can be unsightly if left unchecked, but must always be treated with care.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند ناخوشایند باشند اگر بدون کنترل باقی بمانند، اما باید همیشه با دقت درمان شوند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند ناخوشایند باقی بمانند اگر باقی بمانند، اما همیشه باید با آنها مورد توجه قرار گیرد
9. Two unsightly slush machines mar the ambience, and tacky little bowls of pretzels are strewn throughout.
[ترجمه ترگمان]دو دستگاه پرس و جو ناخوشایند محیط را از بین می برند، و کاسه کوچکی از چوب شور روی هم ریخته می شود
[ترجمه گوگل]دو دستگاه شستشوی ناخوشایندی در محوطه قرار می گیرند، و کاسه های کوچک چوب کریستالی در همه جا پر می شود
10. Much of the time it is an unsightly mud-channel.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اوقات آن یک کانال گل ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات این یک کانال ناهموار است
11. It removes unsightly discoloration, to restore wood to its natural colour.
[ترجمه ترگمان]این رنگ، تغییر رنگ ناخوشایند را از بین می برد تا چوب را به رنگ طبیعی خود برگرداند
[ترجمه گوگل]این تغییر رنگ ناخوشایند را حذف می کند تا چوب را به رنگ طبیعی آن بازگرداند
12. When open, the garage is an unsightly storeroom.
[ترجمه ترگمان]وقتی که باز شد، گاراژ یه انبار unsightly
[ترجمه گوگل]هنگامی که باز می شود، گاراژ یک انبار نامناسب است
13. What constitutes an unsightly little word?
[ترجمه ترگمان]چی یه کلمه unsightly کوچیک رو تشکیل میده؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی یک کلمه کوچک ناخوشایند است؟
14. Unsightly aluminum air ducts intrude into the cozy but cramped reading alcove.
[ترجمه ترگمان]کانال های تهویه مطبوع آلومینیوم به داخل سالن گرم و شلوغ وارد می شوند
[ترجمه گوگل]مجراهای آلومینیومی بی نظیر، به چاقویی با دقت و راحتی می رسند