کلمه جو
صفحه اصلی

unship


معنی : از کشتی بیرون اوردن
معانی دیگر : (از کشتی) درآوردن، تخلیه کردن، باراندازی کردن، (دکل یا پارو و غیره را) از محل خود جابه جا کردن

انگلیسی به فارسی

از کشتی بیرون آوردن


انشعاب، از کشتی بیرون اوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unships, unshipping, unshipped
(1) تعریف: to remove or discharge (cargo or passengers) from a ship.

(2) تعریف: to remove (a piece of nautical gear) from the proper position for use.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be removable or to become removed.

مترادف و متضاد

از کشتی بیرون اوردن (فعل)
unship


کلمات دیگر: