کلمه جو
صفحه اصلی

volant


معنی : پرنده، جاری، سبک روح، پرواز کننده، چابک
معانی دیگر : قادر به پرواز، پروازگر، زبل، چست، تیزدست

انگلیسی به فارسی

پرواز کننده، پرنده، چابک، سبک روح، جاری


داوطلبانه، پرنده، چابک، پرواز کننده، سبک روح، جاری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: flying or able to fly.

(2) تعریف: moving quickly or deftly; agile.
مشابه: active

(3) تعریف: in heraldry, shown with extended wings, as if in flight.

• able to fly; with wings spread out (heraldy); agile, nimble, quick

مترادف و متضاد

پرنده (اسم)
bird, fowl, volant

جاری (صفت)
current, going, volant, running, sluicy

سبک روح (صفت)
merry, gay, jovial, volant, elastic

پرواز کننده (صفت)
volant, flying

چابک (صفت)
light, clever, handy, nimble, dexterous, adroit, deft, agile, perky, feisty, quick, brisk, swift, light-foot, light-footed, spry, rapid, speedy, volant, frisky, lissom, lissome, lithesome, rath, rathe, kittle, lightsome

جملات نمونه

1. Effect sale is " volant Gao Fei " the biggest characteristic of the plan, effect sale is the continuance of brand sale and promotion.
[ترجمه ترگمان]فروش اثر \"volant Gao Fei\"، بزرگ ترین ویژگی برنامه، فروش اثر، ادامه فروش برند و تبلیغات است
[ترجمه گوگل]فروش اثر 'غوطه ور گائو فی' بزرگترین مشخصه طرح است، فروش اثر ادامه فروش و ارتقاء نام تجاری است

2. The woman resembles a volant Feng Diao, before twisting human body desire, fly, very beautiful feeling.
[ترجمه ترگمان]این زن شبیه به volant Feng Diao است، قبل از آنکه میل بدن انسان، پرواز کردن و احساس بسیار زیبایی را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]زن شبیه Feng Diao است، قبل از تبدیل شدن به نیاز بدن انسان، پرواز، احساس بسیار زیبا

3. See only among them a piece, a Cang Ying towers aloft on abrupt rock, volant be about to fly.
[ترجمه ترگمان]فقط در میان آن ها یک قطعه، یک برج Cang Ying که بر فراز صخره بلند پرواز می کند، در شرف پرواز است
[ترجمه گوگل]تنها در میان آنها یک قطعه را ببینید، برج های Cang Ying روی سنگ های ناگهانی بالا قرار می گیرند و در حال پرواز هستند

4. Be when facing up to Asian reality come a few years, east Asia a batch of countries with " wild goose goes " means is volant and towering.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با واقعیت آسیایی رو به رو هستید، در چند سال آینده در شرق آسیا، دسته ای از کشورها با \"غاز وحشی\" به معنای volant و سربه فلک کشیده هستند
[ترجمه گوگل]زمانی که به واقعیت آسیایی برسد چند سال است، شرق آسیا یک دسته از کشورهایی است که 'غاز وحشی می رود' به معنی بلند و بلند است

5. Now he is in the attitude, with third this vast sky, volant hover.
[ترجمه ترگمان]اکنون در این وضع است، با سومین آسمان پهناور که در هوا شناور است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او در نگرش است، با سوم این آسمان گسترده، مستقل شناور است

6. So, this learns to tell this only " impossible " volant bumblebee, can it still fly to rise?
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این یاد می گیرد که این تنها \"غیر ممکن\" volant bumblebee را بگوید، آیا هنوز هم می تواند پرواز کند؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، این یاد می گیرد که این تنها کماندار 'غیرمستقیم' است، آیا هنوز می تواند پرواز کند؟

7. Results:Transvaginal ultrasound had many characters, such as clear, accurate and Volant. It was also used to early diagnose the untypical and uncracked salpingocyesis.
[ترجمه ترگمان]نتایج: سونوگرافی مینیاتوری ویژگی های بسیاری دارد، مانند واضح، دقیق و volant همچنین برای تشخیص زودهنگام the و salpingocyesis مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نتایج سونوگرافی ترانس واژینال دارای کاراکترهای زیادی بود، مانند واضح، دقیق و ولنت همچنین برای تشخیص اولیه سلپنکیزهای غیر معمول و غیرقابل تشخیص استفاده شد


کلمات دیگر: