کلمه جو
صفحه اصلی

upcoming


معنی : نزدیک، رسیدنی، زود اینده
معانی دیگر : زودآیند، درآینده ی نزدیک، آتی، آینده، دراتیه نزدیک

انگلیسی به فارسی

زود آینده، نزدیک، دراتیه نزدیک، رسیدنی


آینده، نزدیک، رسیدنی، زود اینده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: expected to appear or take place in the near future.
مشابه: impending

- announcements of upcoming social events
[ترجمه ترگمان] اعلامیه رویداده ای اجتماعی آتی
[ترجمه گوگل] اعلامیه های رویدادهای اجتماعی آینده
- the upcoming election
[ترجمه الهام] انتخابات نزدیک
[ترجمه سپیده] انتخابات پیش رو
[ترجمه ترگمان] انتخابات آینده
[ترجمه گوگل] انتخابات آینده

• about to happen, imminent
upcoming events will happen in the near future.

مترادف و متضاد

نزدیک (صفت)
near, nigh, close, nearby, hand-to-hand, adjacent, adjoining, neighbor, contiguous, vicinal, accessible, relative, proximate, forthcoming, upcoming

رسیدنی (صفت)
upcoming

زود اینده (صفت)
upcoming

جملات نمونه

1. the upcoming elections
انتخابات آتی

2. who is her rival in the upcoming elections?
هماورد او در انتخابات آینده کیست ؟

3. Tickets are selling well for the group's upcoming concert tour.
[ترجمه A.A] برای تورکنسرت گروهی که در راه است بلیطها داره خوب فروش میره
[ترجمه ترگمان]بلیط ها به خوبی برای تور کنسرت آینده این گروه فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]بلیط ها برای تور کنسرت آینده گروهی خوب است

4. Much joy to you in the upcoming year.
[ترجمه ترگمان]برای شما در سال آینده بسیار لذت بخش است
[ترجمه گوگل]خیلی خوشحالم که در سال آینده هستم

5. With this upcoming deal we hope to establish a permanent foothold in the US market.
[ترجمه ترگمان]با این توافق پیش رو، ما امیدواریم که در بازار آمریکا جای پای ثابت ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]با این معامله آینده ما امیدواریم که پایه ثابت در بازار آمریکا برقرار شود

6. The upcoming election looks likely to be a close run thing.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد انتخابات آینده نزدیک باشد
[ترجمه گوگل]انتخابات آینده به نظر میرسد که یک موضوع نزدیک است

7. The prime Minister briefed newsmen about the upcoming American trip.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر توضیحاتی در مورد سفر آتی آمریکا داد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر به خبرنگاران در مورد سفر آمریکا به ایالات متحده گفت

8. We shall be attending the upcoming concert.
[ترجمه ترگمان]ما در کنسرت آینده شرکت خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما باید در کنسرت بعدی شرکت کنیم

9. Preparations for the upcoming Olympic Games are nearing completion.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی برای بازی های المپیک آتی نزدیک به اتمام است
[ترجمه گوگل]آمادگی برای بازی های المپیک آینده نزدیک به اتمام است

10. The First Lady had an upcoming swing through four cities that required my urgent attention.
[ترجمه ترگمان]بانوی اول شاهد حرکت بعدی چهار شهر بود که به توجه مبرم من نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]بانوی اول از طریق چهار شهر در حال پیشروی بود که مورد توجه فوری ما قرار گرفتند

11. She pauses as the whole paraphernalia of the upcoming scene passes between them.
[ترجمه ترگمان]او مکث می کند، چون تمام وسایل خانه از بین می روند
[ترجمه گوگل]او متوقف می شود به عنوان تمام لوازم جانبی صحنه های آینده بین آنها عبور می کند

12. Growers characterize the upcoming battle as a fight for their right to earn a living.
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان نبرد آتی را به عنوان یک مبارزه با حق خود برای امرار معاش توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان نبرد آینده را به عنوان یک مبارزه برای حق خود برای کسب درآمد مشخص می کنند

13. Others even offer to send e-mail reminders of upcoming birthdays, anniversaries and holidays.
[ترجمه ترگمان]دیگران حتی پیشنهاد ارسال نامه های الکترونیکی را برای روزه ای تولد، anniversaries و تعطیلات ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران حتی برای ارسال یادآوری های الکترونیکی از روزهای تولد، سالگرد و تعطیلات ارائه می دهند

14. Billboards all over town were advertising the upcoming state fair.
[ترجمه ترگمان]در سراسر شهر، بیلبورد در سراسر شهر، بازار دولتی آینده را تبلیغ می کردند
[ترجمه گوگل]نمایشگاه های تبلیغاتی در سراسر شهر تبلیغات منصفانه ای را برگزار کردند

15. Valley teenyboppers were eagerly awaiting an upcoming Veterans Memorial Coliseum concert by the Monkees.
[ترجمه ترگمان]teenyboppers در دره teenyboppers مشتاقانه منتظر بنای یادبود سربازان قدیمی یادبود سربازان قدیمی بودند
[ترجمه گوگل]سرویسهای دره دره با مشتاقانه منتظر یک کنسرت بزرگ آکادمیک جانبازان Monkees بودند

the upcoming elections

انتخابات آتی


پیشنهاد کاربران

زودهنگام

نوپدید

آتی . پیش رو

nearby

پیش رو

قریب الوقوع

فرا رو ، فرارس ، فرارسنده ، پیش رو ، در پیش رو

آتی , پیش رو

– the upcoming presidential election
– We shall be attending the upcoming concert
– Preparations for the upcoming Olympic Games


کلمات دیگر: