1. We could walk uptown or we could take the train.
[ترجمه ترگمان]میتونیم بریم بالاشهر تا بتونیم با قطار بریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در مرکز شهر برویم یا می توانیم قطار را ببریم
2. He rode uptown and made his way to Bob's apartment.
[ترجمه ترگمان]به شهر رفت و راهش را به آپارتمان باب باز کرد
[ترجمه گوگل]او سوار شهر شد و راه خود را به آپارتمان باب برد
3. We met in a tony restaurant uptown.
[ترجمه ترگمان]ما تو یه رستوران تونی بالای شهر همدیگه رو دیدیم
[ترجمه گوگل]ما در یک رستوران تونی در مرکز شهر ملاقات کردیم
4. New uptown is nearby the high way.
[ترجمه ترگمان]بالای شهر در همان نزدیکی قرار دارد
[ترجمه گوگل]مرکز شهر جدید در نزدیکی راه بالا است
5. We walked uptown a couple of blocks until we found a cab.
[ترجمه ترگمان]چند بلوک تا شهر رفتیم تا تاکسی پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که یک کابین را پیدا کردیم، چند تا بلوک در مرکز شهر راه افتادیم
6. He rented an apartment uptown.
[ترجمه ترگمان]یه آپارتمان بالای شهر اجاره کرده
[ترجمه گوگل]او یک آپارتمان در مرکز شهر را اجاره کرد
7. They live in an apartment uptown.
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه آپارتمان بالای شهر زندگی میکنن
[ترجمه گوگل]آنها در یک آپارتمان در مرکز شهر زندگی می کنند
8. We took the subway uptown to Yankee Stadium.
[ترجمه ترگمان]مترو رو با مترو به استادیوم یانکی ها بردیم
[ترجمه گوگل]ما مترو در مرکز شهر را به ورزشگاه یانکی بردیم
9. Content, meaning and content, are all stored uptown, in the notched pillars of the skyscrapers.
[ترجمه ترگمان]محتوا، مفهوم و محتوای، همه بالای شهر انبار شده اند، در ستون های notched از آسمان خراش ها
[ترجمه گوگل]محتوا، معنا و محتوا، در ستونهای نشیمنگاه آسمان خراش ها در مرکز شهر ذخیره می شود
10. I looked at the address: a hospital way uptown, near the Bronx.
[ترجمه ترگمان]به آدرس نگاه کردم: شهری در بالای شهر، نزدیک برانکس
[ترجمه گوگل]من به آدرس یک بیمارستان در مرکز شهر، در نزدیکی برونکس نگاه کردم
11. There's a skating rink uptown.
[ترجمه ترگمان]اسکیت بازی اسکیت بالای شهر است
[ترجمه گوگل]یک اسکیت باز در مرکز شهر وجود دارد
12. The paramedics eventually drove me uptown to the scene of the accident.
[ترجمه ترگمان]امدادگران در نهایت مرا به بالای شهر بردند تا صحنه تصادف را تماشا کنند
[ترجمه گوگل]امدادرسان در نهایت من در حومه شهر به صحنه حادثه رانده شدند
13. Uptown was still in bad shape.
[ترجمه ترگمان]شهر هنوز شکل بدی داشت
[ترجمه گوگل]Uptown هنوز هم در شکل بد است
14. Susan continued to live uptown.
[ترجمه ترگمان]سوزان به زندگی در شهر ادامه داد
[ترجمه گوگل]سوزان همچنان به زندگی در مرکز شهر ادامه داد
15. The first uptown train to come along was an express, and I rode it one stop to Ninety-sixth Street.
[ترجمه ترگمان]اولین قطار شهری قطار سریع السیر بود و من آن را در خیابان نود و ششم گذاشتم
[ترجمه گوگل]اولین قطار شهری که به همراه یک اکسپرس بود، یک اکسپرس بود، و من آن را یک توقف به خیابان شانزدهم دادم