کلمه جو
صفحه اصلی

texas


معنی : وابسته به تکزاس
معانی دیگر : ایالت تگزاس (امریکا - پایتخت: austin - مخفف: tx یا 692405 - tex کیلومتر مربع)، استان تکزاس درکشورهای متحده امریکا

انگلیسی به فارسی

تگزاس، وابسته به تکزاس


استان تکزاس درکشورهای متحده آمریکا، وابسته به تکزاس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Texan (adj.), Texan (n.)
(1) تعریف: a southwestern U.S. state between Mexico and Oklahoma. (abbr.: TX)

(2) تعریف: (l.c.) a structure on the upper deck of a steamboat that contains the officers' quarters.

• state in the southern united states

مترادف و متضاد

وابسته به تگزاس (اسم)
texas

جملات نمونه

1. Bob Wilson is a Southerner, from Texas.
[ترجمه ترگمان]باب ویلسون اهل تگزاس است
[ترجمه گوگل]باب ویلسون جنوبی، از تگزاس است

2. I was just a hick from Texas then.
[ترجمه ترگمان]اون موقع فقط یه احمق اهل تگزاس بودم
[ترجمه گوگل]من فقط از تگزاس بودم

3. He is described as a Texas oil millionaire and environmentalist, which might appear to be self-contradictory.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک میلیونر نفت و متخصص محیط زیست تگزاس توصیف می شود که ممکن است متناقض به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک میلیونر تگزاس نفت و محیط زیست توصیف شده است، که ممکن است به نظر برسد که خود متضاد است

4. He has served as a Democratic senator for Texas since 199
[ترجمه ترگمان]او از سال ۱۹۹ به عنوان یک سناتور دموکرات در تگزاس خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]او از سال 199 به عنوان سناتور دموکرات برای تگزاس خدمت کرده است

5. Texas has a long history of trade with Mexico.
[ترجمه ترگمان]تگزاس سابقه طولانی تجارت با مکزیک دارد
[ترجمه گوگل]تگزاس دارای تاریخچه طولانی تجارت با مکزیک است

6. He started off his career as a Texas oilman.
[ترجمه ترگمان]او کارش را به عنوان یک oilman تگزاس آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به کار خود را به عنوان یک نفتلین تگزاس

7. Across central and west Texas, waterholes and wells have dried up.
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر مرکز و غرب تگزاس، waterholes و چاه ها خشک شده اند
[ترجمه گوگل]در سراسر مرکز و غرب تگزاس، آب چاله ها و چاه ها خشک شده اند

8. My trip to Texas was a revelation.
[ترجمه ترگمان]سفر من به تگزاس، مکاشفه ای بود
[ترجمه گوگل]سفر من به تگزاس وحی بود

9. Until very recently Texas was an unsettled frontier.
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر تگزاس مرز unsettled بود
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر تگزاس مرز ناپایدار بود

10. There are plans to rebrand many Texas stores.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای تغییر نام بسیاری از فروشگاه های تگزاس وجود دارد
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای بازنویسی بسیاری از فروشگاه های تگزاس وجود دارد

11. For a brief time Texas was a sovereign nation.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی کوتاه، تگزاس کشوری مستقل بود
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه تگزاس یک کشور مستقل بود

12. Ellis was credited with civilizing the Texas prison system.
[ترجمه ترگمان]الیس با گسترش سیستم زندان تگزاس به اعتبار رسید
[ترجمه گوگل]الیس با تمدن سیستم زندان تگزاس ادای احترام شد

13. I am currently teaching in south Texas.
[ترجمه ترگمان]من در حال حاضر در جنوب تگزاس تدریس می کنم
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر در جنوب تگزاس تدریس می کنم

14. They departed Texas on a three-year odyssey that took them as far as Japan.
[ترجمه ترگمان]آن ها تگزاس را در سفری سه ساله به مقصد ژاپن ترک کردند
[ترجمه گوگل]آنها تگزاس را در یک دوره سه ساله که آنها را به ژاپن بردند ترک کردند


کلمات دیگر: