کلمه جو
صفحه اصلی

absolute monarchy


سلطنت مطلقه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an authoritarian governing system in which a hereditary ruler holds complete power until death.

• government by one king who has supreme power over a nation

جملات نمونه

1. At that time, Nepal was transformed from an absolute monarchy into a multi-party democracy.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، نپال از یک سلطنت مطلقه به یک دموکراسی چند حزبی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، نپال از سلطنت مطلق به یک دموکراسی چند حزبی تبدیل شد

2. In an absolute monarchy the king can do anything he wants.
[ترجمه ترگمان]در یک سلطنت مطلق، پادشاه می تواند هر کاری را که بخواهد انجام دهد
[ترجمه گوگل]پادشاه مطلق پادشاه می تواند هر کاری که بخواهد انجام دهد

3. IMAGINE that the United Kingdom was an absolute monarchy known as Windsor Britain.
[ترجمه ترگمان]IMAGINE گفت که پادشاهی متحده یک سلطنت استبدادی است که به نام ویندزور معروف است
[ترجمه گوگل]IMAGINE که انگلستان پادشاهی مطلق شناخته شده به عنوان ویندزور بریتانیا بود

4. This aesthetic interest due under the system of absolute monarchy to meet to show off and compare with noble heart, forming a spread to a broad spectrum of Times.
[ترجمه ترگمان]این علاقه زیبایی شناختی با توجه به سیستم سلطنت مطلقه برای نمایش و مقایسه با قلب شریف، تشکیل گسترده در طیف وسیعی از زمان ها را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]این علاقه زیبایی شناختی که در سیستم سلطنتی مطلق به چشم می خورد، برای نشان دادن و مقایسه با قلب نجیب، شکل گیری گسترش به طیف گسترده ای از بار

5. For all that time France had been an absolute monarchy.
[ترجمه ترگمان]در سراسر آن زمان، فرانسه یک سلطنت مطلقه بود
[ترجمه گوگل]برای آن زمان فرانسه یک سلطنت مطلق بود

6. The collapse of the absolute monarchy was very swift.
[ترجمه ترگمان]سقوط سلطنت مطلقه بسیار سریع بود
[ترجمه گوگل]سقوط سلطنت مطلق بسیار سریع بود

7. For Durkheim this explained the harshness of punishment in the seventeenth and eighteenth centuries, when absolute monarchy was at its height.
[ترجمه ترگمان]زیرا دورکیم این خشونت را در قرن های هفدهم و هجدهم توجیه کرد، که سلطنت مطلقه در اوج خود بود
[ترجمه گوگل]برای دورکیم این، شدت مجازات در قرن هفدهم و هجدهم، زمانی که پادشاهی مطلق در اوج بود، توضیح داد

8. So the government system is not autocratic monarchy or absolute monarchy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین نظام حکومتی پادشاهی استبدادی یا سلطنت مطلقه نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین نظام حکومتی پادشاهی استبدادی یا سلطنت مطلقه نیست

9. In the Old Testament they saw a form of government that, with modifications, could be copied in modern times. That is why they opposed the absolute monarchy of the Jacobean kings in England.
[ترجمه ترگمان]در عهد قدیم، آن ها نوعی از حکومت را دیدند که، با اصلاحات، می توانست در عصر جدید کپی شود به همین دلیل است که آن ها با سلطنت مطلقه پادشاهان عهد چین در انگلستان مخالفند
[ترجمه گوگل]در عهد عتیق، آنها یک نوع حکومت را دیدند که با تغییرات می توانست در زمان های مدرن کپی شود به همین دلیل آنها با سلطنت مطلق پادشاهان ژاکوبن در انگلستان مخالف بودند

10. In Germany they fight with the bourgeoisie whenever it acts in a revolutionary way, against the absolute monarchy, the feudal squirearchy, and the petty bourgeoisie.
[ترجمه ترگمان]در آلمان، هر وقت که به شیوه ای انقلابی عمل می کند، علیه سلطنت مطلقه، the فئودال، و بورژوازی کوچک مبارزه می کنند
[ترجمه گوگل]در آلمان آنها هر زمان که با روش انقلابی، علیه سلطنت مطلق، آرامش فئودالی و خرده بورژوازی کار می کنند، با بورژوازی مبارزه می کنند

11. This style embodied the political, social and cultural conditions during the rule of Louis XIV, and reflected the rationalism ideology and absolute monarchy.
[ترجمه ترگمان]این سبک شامل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دوران حکومت لویی چهاردهم بود و منعکس کننده ایدئولوژی خردگرایی و سلطنت مطلقه بود
[ترجمه گوگل]این سبک شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در زمان حکومت لوئیس XIV به تصویر کشید و منعکس کننده ایدئولوژی عقلایی و سلطنت مطلق بود

12. The moon is also the reality dream of country life and rebellion of absolute monarchy.
[ترجمه ترگمان]ماه همچنین رویای زندگی کشوری و شورش سلطنت مطلقه است
[ترجمه گوگل]ماه نیز رویای واقعیت زندگی کشور و قیام سلطنت مطلق است

13. During the 72 year reign of Louis, France established an absolute monarchy, Versailles was built, and The Sun King waged war with everyone.
[ترجمه ترگمان]در طول سلطنت ۷۲ ساله لویی، فرانسه سلطنت مطلقه را بنا کرد، ورسای ساخته شد، و پادشاه سان جنگ را با همگان آغاز کرد
[ترجمه گوگل]در طول 72 سال حاکمیت لوئیس، فرانسه یک سلطنت مطلق را تأسیس کرد، ورسای ساخته شد، و پادشاه خورشید جنگ را با همه انجام داد

پیشنهاد کاربران

absolute monarchy ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: پادشاهی مطلقه
تعریف: نظامی پادشاهی که در آن قانون اختیارات پادشاه را محدود نمی کند |||متـ . سلطنت مطلقه


کلمات دیگر: