1. Developed intelligence an wisdom among them, reflected tough volitional quality, reflected great patriotism mind.
[ترجمه ترگمان]عقل و درایت خود را در میان آن ها پرورش می داد و کیفیت volitional را منعکس می کرد و افکار میهن پرستی را منعکس می کرد
[ترجمه گوگل]هوش انکشافی، عقل و خرد در میان آنها، منعکس کننده کیفیت واجب سخت، منعکس کننده منافع بزرگ وطن پرستی است
2. The suicide is by him insurant volitional place decides, is not cause by ab extra element.
[ترجمه ترگمان]خودکشی او insurant volitional است که تصمیم می گیرد دلیل آن یک عنصر اضافی نیست
[ترجمه گوگل]خودکشی توسط او محل اختیاری بیمه می کند، تصمیم نمی گیرد، علت عنصر اضافی اضافی نیست
3. The image consists in our rational, volitional, affective faculties, and in our bodies.
[ترجمه ترگمان]تصویر در بدن ما، هوش عاطفی، هوش عاطفی، و در بدن ما تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]تصویر شامل دانش های عقلانی، اختیاری، عاطفی و بدن ماست
4. Chinese herbs combined by volitional movement could make the patients remove urinary calculus more quickly.
[ترجمه ترگمان]گیاهان چینی ترکیب شده با جنبش volitional می تواند باعث شود بیماران به سرعت حساب ادرار را حذف کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان چینی همراه با حرکات اختیاری می توانند بیماران را سریعتر از محاسبه ادرار حذف کنند
5. When cannot be avoided, want to use volitional power, prescind, change attention to other thing or other interest.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نمی توان از قدرت volitional، prescind، تغییر توجه به چیزهای دیگر و یا سایر علایق استفاده کرد، باید از قدرت volitional استفاده کرد
[ترجمه گوگل]وقتی نمی توان از آن اجتناب کرد، می خواهید از قدرت احتمالی استفاده کنید، از بین بردن، تغییر توجه به چیز دیگری یا سایر منافع
6. The Buddha explains nirvana as "the unconditioned" (asankhata) mind, a mind that has come to a point of perfect lucidity and clarity due to the cessation of the production of volitional formations.
[ترجمه ترگمان]بودا این نیروانا را به عنوان \"ذهن\" غیر شرطی \" توضیح می دهد، ذهنی که به دلیل توقف تولید of، به یک نقطه روشن و وضوح کامل می رسد
[ترجمه گوگل]بودا نیروانا را به عنوان 'ذات بدون قید و شرط' (asankhata) توضیح می دهد، ذهن است که به دلیل روشنایی و وضوح کامل به علت پایان دادن به تولید ساختارهای اختیاری، به ذهن متبادر می شود
7. The fourth aggregate is the sankhara - khandha, the aggregate of volitional formations.
[ترجمه ترگمان]چهارمین سنگ دانه ها، sankhara - khandha، مجموع of volitional است
[ترجمه گوگل]مجموع چهارم، sankhara - khandha، مجموع تشکیلات خواسته شده است
8. The endurance of setbacks is a standard mat can evaluate the volitional character of a person.
[ترجمه ترگمان]تحمل موانع، یک حصیر استاندارد است که می تواند شخصیت volitional فرد را ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]استقامت از دست دادن یک استاندارد است می تواند شخصیت واجد شرایط یک فرد را ارزیابی کند
9. After revision, the evaluation results showed that the Cognitive - affective volitional Model could effectively explain the data.
[ترجمه ترگمان]پس از بازبینی، نتایج ارزیابی نشان داد که مدل volitional احساسی شناختی می تواند به طور موثر اطلاعات را توضیح دهد
[ترجمه گوگل]پس از تجدید نظر، نتایج ارزیابی نشان داد که مدل اختیاری شناختی - عاطفی به طور موثر می تواند داده ها را توضیح دهد