کلمه جو
صفحه اصلی

voluble


معنی : پر حرف، سلیس، روان، چرب و نرم
معانی دیگر : حراف، وراج، چرب زبان، دارای زبان چرب و نرم، (نادر) چرخان (به دور محور)، گردان، خوش زبان

انگلیسی به فارسی

پر حرف، روان، سلیس، چرب و نرم، خوش زبان


خوشگلی، چرب و نرم، روان، سلیس، پر حرف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: volubly (adv.), volubility (n.), volubleness (n.)
• : تعریف: characterized by a steady flow of words; fluent; talkative.
مترادف: chatty, garrulous, loquacious, talkative
متضاد: curt, mute, taciturn
مشابه: communicative, conversational, effusive, fluent, gabby, glib, verbose, vocal, wordy

- Generally quiet, she could become quite voluble after having a glass of wine.
[ترجمه فواد بهمنی] معمولا ساکت است اما پس از نوشیدن یک لیوان شراب به شدت پر حرف میشود.
[ترجمه ترگمان] معمولا بعد از نوشیدن یک لیوان شراب، روت کام لا آرام می شد
[ترجمه گوگل] به طور کلی آرام، پس از داشتن یک لیوان شراب، می تواند کاملا واضح شود
- He was a voluble speaker who enchanted audiences with his wit and eloquence.
[ترجمه ترگمان] او یک سخنران روان بود که شنوندگان را با لطافت و فصاحت خود شیفته کرد
[ترجمه گوگل] او یک سخنران خوش تیپ بود که مخاطبان را با سرخوردگی و فصاحت تحریک می کرد

• fluent, talkative, loquacious, garrulous; turning with ease on an axis
someone who is voluble talks a lot with great energy; a formal word.

مترادف و متضاد

talkative


پر حرف (صفت)
babbling, talkative, talky, chatty, loquacious, flippant, outspoken, mouthy, voluble

سلیس (صفت)
eloquent, clear, evident, smooth, glib, fluent, pellucid, voluble

روان (صفت)
clear, handy, easy, spirit, current, versatile, fluid, liquid, smooth, glib, fluent, cursive, profluent, voluble

چرب و نرم (صفت)
sleek, voluble, unctuous

Synonyms: articulate, bigmouthed, chattering, chatty, fluent, full of hot air, gabby, garrulous, long-winded, loquacious, mouthy, multiloquent, prolix, rambling, running on, slick, smooth, talky, verbal, windy, wordy


جملات نمونه

1. Many see Parker as the obvious leader, whose voluble style works well on TV.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها پارکر را به عنوان رهبر مشهود تماشا می کنند، که سبک نگارش آن در تلویزیون به خوبی عمل می کند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پارکر را به عنوان رهبر آشکار می بینند، که سبک خیره کننده آن به خوبی بر روی تلویزیون کار می کند

2. He became very voluble and told her everything.
[ترجمه mahshid] او بسیار حراف شد و همه چیز را به او گفت
[ترجمه ترگمان]خیلی روان شد و همه چیز را برایش تعریف کرد
[ترجمه گوگل]او بسیار خوش گذشت و همه چیز را به او گفت

3. Evelyn was very voluble on the subject of women's rights.
[ترجمه ترگمان](اولین)از موضوع حقوق زنان بسیار حراف بود
[ترجمه گوگل]Evelyn بسیار با اهمیت در مورد حقوق زنان بود

4. It's not often that one hears such voluble praise for this government.
[ترجمه ترگمان]زیاد نیست که کسی چنین تعریف voluble را برای این دولت بشنود
[ترجمه گوگل]غالبا این است که کسی چنین ستایش هایی را برای این دولت می شنود

5. Clarissa was extremely voluble on the subject of good manners.
[ترجمه ترگمان]کلاریسا از این طرز رفتار خوب voluble بود
[ترجمه گوگل]Clarissa در مورد رفتارهای خوب بسیار مورد توجه قرار گرفت

6. She was voluble with excitement.
[ترجمه ترگمان]از فرط هیجان روان بود
[ترجمه گوگل]او هیجان زده بود

7. Bert is a voluble, gregarious man.
[ترجمه ترگمان]برت آدم voluble و gregarious
[ترجمه گوگل]برت یک مرد خوش تیپ و مهربان است

8. Fonti is a voluble man, with a fetching smile which disappears for days on end when the pressure is on.
[ترجمه ترگمان]Fonti یک مرد voluble است با لبخندی فریبنده که روزها زمانی که فشار روشن می شود ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]Fonti یک مرد خوش شانس است، با یک لبخند گره خورده است که در روزهایی که در هنگام فشار وجود دارد، ناپدید می شود

9. He usually left me floundering in his voluble Gallic wake.
[ترجمه ترگمان]او معمولا من را در خواب Gallic و voluble رها می کرد
[ترجمه گوگل]او معمولا در خلال غول پیکر خود، به من زل زده است

10. Public reaction was voluble in its opposition to the federal government.
[ترجمه ترگمان]واکنش عمومی در مخالفت با دولت فدرال voluble بود
[ترجمه گوگل]واکنش عمومی در مخالفت با دولت فدرال بود

11. Behind the desk was Jim Bell, the voluble park ranger in charge of the one-room visitors center.
[ترجمه ترگمان]پشت میز جیم بل بود، یک تکاور فرانسوی که در مرکز بازدید کننده ها بود
[ترجمه گوگل]پشت میز بود جیم بل، راننده پارک کثیف که مسئول مرکز خرید یک اتاق بود

12. Her niece, an extremely voluble young woman, engages in soliloquies, not conversations.
[ترجمه ترگمان]خواهرزاده او، یک زن جوان بسیار حراف است که در موردشون حرف نمی زند
[ترجمه گوگل]خواهرزادهاش، یک زن جوان بسیار پرطرفدار، در مراسم مذهبی، مکالمات نیست

13. He is too voluble; he discusses his emotions.
[ترجمه ترگمان]او خیلی روان است و احساسات خود را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد غنی است او درباره احساساتش بحث می کند

14. The Englishman broke into voluble and perfect Italian.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی به زبان ایتالیایی و ایتالیایی سخن گفت
[ترجمه گوگل]انگلیس به زبان انگلیسی و کامل ایتالیایی شکست

پیشنهاد کاربران

( سخنرانی ) طولانی، دارای اطناب، پرگویانه

لفاظ، درازگوی، پر گوی، روده دراز

خوش صحبت و سخنور


کلمات دیگر: