1. a grand vizier
وزیر اعظم
2. the grandiose palace of the corrupt vizier
کاخ مجلل وزیر فاسد
3. Second one is on the relationship of the vizier and the royal power.
[ترجمه ترگمان]دومی در رابطه وزیر وزیر و قدرت پادشاه است
[ترجمه گوگل]دومین رابطه بین وزیر و قدرت سلطنتی است
4. Shirkuh was appointed the new vizier and gave Saladin a high administrative position.
[ترجمه ترگمان]Shirkuh به عنوان وزیر جدید منصوب شد و به صلاح الدین مقام ریاست بالایی داد
[ترجمه گوگل]شیرکوه به عنوان وزیر جدید منصوب شد و صلاح الدین را یک مقام اداری عالی قرار داد
5. A vizier heard the story and he went straight into the bazaar and bought the diamond immediately.
[ترجمه ترگمان]وزیر وقت این داستان را شنید و مستقیما وارد بازار شد و بلافاصله الماس را خرید
[ترجمه گوگل]یک وزیر داستان را شنیده و به بازار وارد شده و الماس را بلافاصله خریداری می کند
6. He would only agree to be grand vizier in 1656 at the age of 71 if he was given complete authority.
[ترجمه ترگمان]وی تنها در صورتی قبول خواهد کرد که در سال ۱۶۵۶ در سن ۷۱ سالگی وی را به مقام سلطنت برساند
[ترجمه گوگل]او فقط موافقت کرد که در سال 1656 در سن 71 سالگی به عنوان وزیر بزرگ انتخاب شود، اگر به او اقتضای کامل داده شود
7. The Vizier did not like to hear this, because he wanted the Princess to marry his son.
[ترجمه ترگمان]علی پاشا دوست نداشت این سخنان را بشنود زیرا می خواست شاهزاده خانم با پسرش ازدواج کند
[ترجمه گوگل]ویزر دوست نداشت این را بشنود، زیرا او می خواست شاهزاده با پسرش ازدواج کند
8. That night, he writes to the Vizier. A copy of his letter survives in the records.
[ترجمه ترگمان]آن شب او به علی پاشا نامه می نویسد یک نسخه از نامه او در بایگانی باقی ماند
[ترجمه گوگل]آن شب او به وییزه می نویسد یک کپی از نامه او در سوابق زنده ماند
9. So the Grand Vizier went to the Sultan and told him that his own daughter begged for the honor of being the Sultan's wife for one night.
[ترجمه ترگمان]لذا وزیر اعظم به نزد سلطان رفت و به او گفت که دخترش برای یک شب از همسر سلطان تقاضا کرده است
[ترجمه گوگل]بنابراین ویزر بزرگ به سلطان رفت و به او گفت که دختر خود خواسته است که برای یک شب همسر سلطان را احترام کند
10. The ageing king, Al-Kadir, was murdered and one of his viziers proclaimed the new overlord.
[ترجمه ترگمان]پادشاه پیر، یعنی عبد القا در، به قتل رسید و یکی از وزیران او قدرت پادشاهی جدید را اعلام داشت
[ترجمه گوگل]پادشاه پیر، الکادیر، به قتل رسیده و یکی از ناظران او، سرپرست جدید را اعلام کرد
11. After 13 years as a slave, Joseph becomes Pharaoh's vizier.
[ترجمه ترگمان]پس از ۱۳ سال به عنوان برده، ژوزف به فرعون فرعون تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پس از 13 سال به عنوان یک برده، یوسف تبدیل به فرمانروای فرعون می شود
12. It comes from a text on the duties of a vizier and was probably copied from a much earlier document.
[ترجمه ترگمان]این موضوع از یک متن بر روی وظایف یک وزیر به دست می آید و احتمالا از سند بسیار قبلی کپی شده است
[ترجمه گوگل]از یک متن در وظایف یک ویزیر می آید و احتمالا از یک سند بسیار زودتر کپی می شود
13. No matter the reality of the date, though, everyone agrees that the book originates in ancient Egypt and was penned by Fifth Dynasty vizier Ptah-Hotep.
[ترجمه ترگمان]با این حال، صرف نظر از واقعیت تاریخ، همه اتفاق نظر دارند که این کتاب از مصر باستان سرچشمه می گیرد و توسط پنجمین دوره وزیر کشور به نام Ptah - نوشته شده است
[ترجمه گوگل]هرچند که مهم نیست واقعیت تاریخ، همه موافق هستند که این کتاب در مصر باستان آغاز می شود و توسط پنجم هفت پانزدهمین سلسله سلسله پاته هوتپ نوشته شده است
14. Now that Amenpanufer has spoken out in court, the Vizier can no longer ignore Paser's allegations. He'll have to act.
[ترجمه ترگمان]وزیر گفت که اکنون که Amenpanufer در دادگاه صحبت کرده است، وزیر دیگر نمی تواند اتهامات Paser را نادیده بگیرد باید دست به کار بشه
[ترجمه گوگل]حالا که Amenpanufer در دادگاه سخن گفته است، وییزه دیگر نمیتواند ادعاهای پاستر را نادیده بگیرد او باید عمل کند