1. an unwritten law
قانون غیر مدون
2. Britain has an unwritten constitution, and the United States has a written constitution.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا قانون اساسی نانوشته دارد و آمریکا یک قانون اساسی نوشتاری دارد
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک قانون اساسی نویسی دارد و ایالات متحده دارای قانون اساسی است
3. They sinned against the unwritten rules of this meeting.
[ترجمه ترگمان]آن ها در برابر قوانین نانوشته این جلسه گناه می کردند
[ترجمه گوگل]آنها علیه قوانین ناخواسته این جلسه گناهکار را گناه کردند
4. Without unwritten rules civilized life would be impossible.
[ترجمه ترگمان]بدون قوانین نانوشته، زندگی متمدن ممکن است غیر ممکن باشد
[ترجمه گوگل]بدون قوانین ناسازگار زندگی متمدن غیر ممکن خواهد بود
5. This is an unwritten constitution.
[ترجمه ترگمان]این یک قانون اساسی نانوشته می ماند
[ترجمه گوگل]این یک قانون اساسی نویسی است
6. They sinned against the unwritten rules of the school.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مقابل قوانین unwritten مدرسه گناه می کردند
[ترجمه گوگل]آنها علیه قوانین ناخوانده مدرسه گناه می کشند
7. One of these unwritten rules is that parents should play with their children.
[ترجمه ترگمان]یکی از این قوانین نانوشته، این است که والدین باید با فرزندان خود بازی کنند
[ترجمه گوگل]یکی از این قوانین ناخوانده این است که والدین باید با فرزندان خود بازی کنند
8. They obey the one unwritten rule that binds them all—no talking.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک قانون نانوشته پیروی می کنند که آن ها را به هم پیوند می دهد - حرف نمی زند
[ترجمه گوگل]آنها از یک قانون نادری که همه آنها را به هم متصل می کنند، اطاعت می کنند - صحبت نمی کنند
9. We have an unwritten understanding that nobody leaves before five o'clock.
[ترجمه ترگمان]ما یک درک غیر مدون داریم که هیچ کس قبل از ساعت پنج از کار بر نمی آید
[ترجمه گوگل]ما درک نادرستی داریم که هیچ کس قبل از ساعت پنج صبح نمانده است
10. There are a number of unwritten rules or axioms which perhaps need to be questioned.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از قوانین و قواعد کلی غیر مدون وجود دارند که احتمالا باید مورد سوال قرار گیرند
[ترجمه گوگل]تعدادی از قوانین و مقررات نویسی وجود دارد که شاید بتوان آنها را مورد پرسش قرار داد
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. Without unwritten rules civilised life would be impossible.
[ترجمه ترگمان]بدون قوانین نانوشته، زندگی متمدن ممکن است غیر ممکن باشد
[ترجمه گوگل]بدون قوانین ناسازگار زندگی متمدن غیر ممکن خواهد بود
13. Every stone a statement; every stone carrying an unwritten label.
[ترجمه ترگمان]هر سنگی یک بیانیه است، هر سنگی یک برچسب unwritten دارد
[ترجمه گوگل]هر سنگ یک بیانیه؛ هر سنگی که یک برچسب نویسی دارد
14. Whatever the outcome the long-standing, unwritten code of behaviour that governs relations between ministers and civil servants would be gravely battered.
[ترجمه ترگمان]نتیجه رفتار طولانی مدت و unwritten رفتاری که بر روابط بین وزرا و کارمندان دولت حاکم است به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هر کدام از نتایج، کد های قدیمی و غیر رسمی رفتار که بین روابط بین وزرا و کارمندان دولت برقرار می شود، به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرند
15. Sinhalese law was unwritten, and there was great flexibility both in its application and in judicial procedure.
[ترجمه ترگمان]قانون Sinhalese unwritten بود و انعطاف زیادی در کاربرد آن و در رویه قضایی وجود داشت
[ترجمه گوگل]قانون سینالال نویسی شده بود و انعطاف پذیری زیادی هم در کاربرد آن و در روند قضایی وجود داشت