کلمه جو
صفحه اصلی

virtuoso


معنی : هنرمند، هنرشناس، دارای ذوق هنری
معانی دیگر : (در امور هنری) خبره، (در اصل) علامه، بسیار دانا، خوش قریحه

انگلیسی به فارسی

هنرشناس، خوش قریحه، دارای ذوق هنری، هنرمند


مجازی، هنرمند، هنرشناس، دارای ذوق هنری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: virtuosi, virtuosos
• : تعریف: a person who demonstrates exceptional ability, style, or skill, esp. in music.
مترادف: ace, maestro, master, wizard
مشابه: adept, artist, expert, genius, mastermind, phenomenon, prodigy, star

- Franz Liszt was a piano virtuoso, and his skill at playing caused his works as a composer to be highly challenging for other pianists.
[ترجمه ترگمان] فرانس لیست یک نوازنده پیانو بود، و مهارت او در نواختن باعث شد که آثار او به عنوان یک آهنگساز برای سایر pianists بسیار چالش برانگیز باشد
[ترجمه گوگل] فرانتس لست پیروی هنرمند پیانو بود و مهارت او در بازی باعث شد که آثارش به عنوان یک آهنگساز به شدت برای دیگر پیانیست ها چالش برانگیز باشد
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to a virtuoso.
مترادف: remarkable, superlative
متضاد: incompetent
مشابه: crackerjack, masterful, outstanding, skillful, standout, superior

- a virtuoso performance
[ترجمه ترگمان] یک مهارت طبیعی
[ترجمه گوگل] یک عملکرد مجازی

• musical performer who plays with great talent and gracefulness; person with exceptional skill or ability in a particular field, genius, prodigy; one who has a great appreciation for and/or knowledge of fine art, connoisseur
a virtuoso is someone who is exceptionally good at playing a musical instrument.

مترادف و متضاد

هنرمند (اسم)
artist, craftsman, artificer, virtuoso, handicraft

هنرشناس (اسم)
virtuoso

دارای ذوق هنری (صفت)
virtuoso

person who is an expert


Synonyms: ace, adept, artist, artiste, authority, big league, brain, celebrity, champ, champion, crackerjack, dillettante, egghead, genius, hotshot, hot stuff, intelligent, magician, musician, natural, no slouch, old hand, old pro, performer, pro, prodigy, professional, pundit, sharp, star, superstar, whiz, wizard


Antonyms: amateur, greenhorn, rookie


جملات نمونه

1. He was gaining a reputation as a remarkable virtuoso.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوازنده برجسته شهرت کسب کرده بود
[ترجمه گوگل]او شهرت را به عنوان یک جادوگر قابل توجه به دست آورد

2. England's football fans were hoping for a virtuoso performance against Cameroon.
[ترجمه ترگمان]هواداران فوتبال انگلستان امیدوار بودند که یک نمایش مهیج علیه کامرون انجام دهد
[ترجمه گوگل]طرفداران فوتبال انگلیس امیدوار بودند که عملکرد ویروسی در مقابل کامرون را تقویت کنند

3. His handling of the meeting was quite a virtuoso performance.
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با این جلسه بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]دست زدن به این جلسه کاملا عملکرد کارآفرین بود

4. The Times critic described her dancing as 'a virtuoso performance of quite dazzling accomplishment'.
[ترجمه ترگمان]منتقد تایمز رقص او را به عنوان یک مهارت عالی در اجرای کامل آن توصیف کرد
[ترجمه گوگل]منتقد تایمز رقص خود را به عنوان 'عملکرد virtuoso از دست آورد کاملا خیره کننده' توصیف کرد

5. Holland would never dare cast himself as a virtuoso pianist.
[ترجمه ترگمان]هلند هرگز جرئت نمی کرد خود را به عنوان یک پیانیست ماهر معرفی کند
[ترجمه گوگل]هلند هرگز جرأت نمیکند خود را به عنوان یک پیانیست فیزیکدان تبدیل کند

6. The victim cried like a professional, a virtuoso crier.
[ترجمه ترگمان]قربانی مثل یه فروشنده حرفه ای گریه می کرد
[ترجمه گوگل]قربانی گریه کرد مانند یک حرفه ای، یک فریبکار

7. Made me indignant in the same way virtuoso bureaucratic behavior still provokes me.
[ترجمه ترگمان]در عین حال مرا عصبانی کرده و هنوز هم در عین حال از کاره ای اداری فارغ می شوم
[ترجمه گوگل]من هم مثل من خشمگینانه رفتار بوروکراسی وحشیانه من را تحریک می کنم

8. Minton's virtuoso performances with pencil or pen and ink commended him as a teacher.
[ترجمه ترگمان]اجراهای نمایشی minton با مداد یا مرکب و مرکب او را به عنوان معلم مورد ستایش قرار داد
[ترجمه گوگل]اجرای هنرمندان مینتون با مداد یا قلم و جوهر او را به عنوان یک معلم تلقی کرد

9. This virtuoso decorative carving is a typical feature of late Gothic architecture in Bohemia.
[ترجمه ترگمان]این کنده کاری تزیینی یکی از ویژگی های معمول معماری گوتیک در بوهم است
[ترجمه گوگل]این نقاشی تزئینی با گرافیک مجلسی ویژگی خاصی از معماری پس از گوتیک در بوهمیا است

10. Baryshnikov is probably the most dazzling virtuoso we have seen.
[ترجمه ترگمان]Baryshnikov \"احتمالا the virtuoso که ما دیده ایم\"
[ترجمه گوگل]Baryshnikov احتمالا خیره کننده ترین virtuoso ما دیده ایم

11. Virtuoso trombonist he is not, though his efforts to expand the instrument's profile must be admired.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه تلاش های او برای گسترش پروفایل ابزار باید مورد تحسین قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او ترومبوئنت گرانقیمت نیست، اما تلاش هایش برای گسترش نمایه ابزار باید مورد ستایش قرار گیرد

12. Again, this is virtuoso music, and the first three movements on this occasion didn't always seem quite comfortable.
[ترجمه ترگمان]بازهم، این یک موسیقی کلاسیک است، و سه حرکت اول در این مورد همیشه خیلی راحت به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]باز هم، این موسیقی فکری است، و سه حرکت اول در این مناسبت همیشه به نظر نمی رسد کاملا راحت

13. Biscoe is a saxophone virtuoso of great lyricism, passion, stamina, and considerable versatility.
[ترجمه ترگمان]Biscoe یک نوازنده saxophone از lyricism عالی، شور و اشتیاق، بنیه و تنوع قابل توجه است
[ترجمه گوگل]Biscoe صدای خواننده ی سکسوفون از شعر، شور و شوق، استقامت و تنوع قابل توجه است

Virtuosi collected Sohrab's paintings.

هنرشناسان نقاشی‌های سهراب را گردآوری کردند.


پیشنهاد کاربران

هنرمند، دارای ذوق هنری

نوازنده تردست

خوش ذوق

extremely skillful


کلمات دیگر: