کلمه جو
صفحه اصلی

abstinent


پرهیزکار، پارسامنش، مرتا­

انگلیسی به فارسی

بی حوصله


انگلیسی به انگلیسی

• characterized by self-denial, characterized by forbearance and self-restraint

جملات نمونه

1. During treatment, sexual activity should be abstinent.
[ترجمه ترگمان]در طول درمان، فعالیت جنسی باید abstinent باشد
[ترجمه گوگل]در طول درمان، فعالیت جنسی باید مضطرب باشد

2. All but one volunteer - who had been abstinent for a year - gambled at least once a week.
[ترجمه ترگمان]همه غیر از یک داوطلب، که سالی یکبار برای یک سال قمار کرده بود
[ترجمه گوگل]تنها یک داوطلب - که برای یک سال سرگردان بود - دست کم یک بار در هفته بازی می کرد

3. Indeed, very many females and males are neither abstinent nor sexually exclusive.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، بسیاری از زنان و مردان نه abstinent هستند و نه جنسی
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از زنان و مردان ناسازگار و غیر انسانی نیستند

4. Some people are able to remain sexually abstinent and thus escape all risks .
[ترجمه ترگمان]برخی افراد قادر به حفظ حریم جنسی خود و از بین بردن همه ریسک ها هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد قادر به ادامه انزجار جنسی هستند و از این طریق از همه خطرات فرار می کنند

5. Objective:To understand whether or not biofeedback therapy(BT) and cue-exposure therapy (CET) could decrease craving and heroin-related cue reactivity in abstinent heroin dependents.
[ترجمه ترگمان]هدف: درک اینکه آیا درمان biofeedback (BT)و درمان cue (CET)می تواند با واکنش پذیری و واکنش پذیری مرتبط با هروئین در abstinent (dependents)هروئین کاهش یابد یا نه
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک این که آیا درمان بیوفیدبک (BT) و درمان نشخوارکننده (CET) میتواند واکنش پذیری قیاسی و وابستگی به هرویین را در افراد وابسته به هروئین مضطرب کند، میتواند موجب کاهش اشتیاق و وابستگی به هرویین شود

6. Objective : To analyze the gender difference of cue - elicited heroin craving in abstinent heroin addicts.
[ترجمه ترگمان]هدف: تجزیه و تحلیل تفاوت جنسیت نشانه، میل به مصرف هروئین در abstinent معتاد به هروئین
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل تفاوت جنسیت اشتیاق هروئین با نشانه ها در معتادان هرویین مضطرب

7. Results: Induced addicts had higher drug dependence severity and shorter average abstinent period than failed subjects.
[ترجمه ترگمان]نتایج: افزایش میزان وابستگی مصرف مواد مخدر نسبت به افراد ناموفق نسبت به افراد ناموفق نسبت به دوره زمانی کوتاه کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]یافته ها معتادان وابسته به مواد دارویی دارای شدت وابستگی به مواد مخدر و دوره کوتاه تر شستشو نسبت به افراد مورد مطالعه بود

8. Couples with an alcoholic husband who received behavioral marital therapy were abstinent from alcohol longer.
[ترجمه ترگمان]زوج ها با شوهری الکلی که درمان زناشویی را دریافت کرده بودند، بیش از حد الکل مصرف می کردند
[ترجمه گوگل]زوج ها با یک شوهر الکلی که درمان زناشویی رفتاری را داشتند، طولانی تر از الکل بوده اند

9. The morphine dependent model of male rats was made by subcutaneous injection administering morphine and the abstinent model was made by injection lateral ventricle(IVC) ministering urapidil.
[ترجمه ترگمان]مدل وابسته مورفین به موش های نر توسط تزریق زیرپوستی تزریق شد و مدل abstinent توسط بطن چپ (ivc)و urapidil ministering انجام شد
[ترجمه گوگل]مدل وابسته به مورفین موشهای نر از طریق تزریق زیر جلدی تزریق مورفین تزریق شد و مدل بی حسی آن توسط بطن چپ (IVC) تزریق اورپیدیال ساخته شد


کلمات دیگر: