کلمه جو
صفحه اصلی

terrorize


معنی : ترساندن، ترور کردن، ارعابگری کردن
معانی دیگر : (سخت) ترساندن، وحشت زده کردن، ایجاد همه ترسی کردن، مردم ترسانی کردن، با تهدید وارعاب کاری انجام دادن، با تهدید وارعاب حکومت کردن

انگلیسی به فارسی

ارعابگری کردن، با تهدید وارعاب کاری انجام دادن،با تهدید وارعاب حکومت کردن، ترور کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: terrorizes, terrorizing, terrorized
مشتقات: terrorization (n.)
(1) تعریف: to intimidate or coerce with threats or acts of violence.
مشابه: bully

(2) تعریف: to cause to feel or be overcome by terror; terrify.
مشابه: frighten, terrify

• terrify, intimidate, dominate or coerce through intimidation (also terrorise)
if someone terrorizes you, they frighten you by threatening you.

مترادف و متضاد

ترساندن (فعل)
bash, abhor, scare, frighten, intimidate, terrorize, deter, fray, shock, fright, shore, huff, awe, appal, appall, spook, tremble, daunt, threaten, buffalo, bullyrag, cow, horrify

ترور کردن (فعل)
terrorize, assassinate

ارعابگری کردن (فعل)
terrorize

upset, threaten


Synonyms: alarm, appall, awe, bludgeon, browbeat, bulldoze, bully, coerce, cow, dismay, dragoon, fright, frighten, hector, horrify, intimidate, menace, oppress, petrify, scare, scare to death, shock, spook, startle, strike terror into, strong-arm, terrify


Antonyms: assuage, calm, help, please


جملات نمونه

1. A criminal gang terrorized the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]یه گروه جنایی در همسایگی رو تهدید کردن
[ترجمه گوگل]باند جنایتکار محله را ترور کرد

2. A number of unruly youth ganged up and terrorized the district.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جوانان سرکش از جا برخاستند و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه گوگل]تعدادی از جوانان بی دست و پا زدگی منطقه را ترور کردند

3. A number of unruly youths ganged up and terrorized the district.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جوانان سرکش از جا بلند شدند و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه گوگل]تعدادی از جوانان بی رحمانه به ضرب و شتم و وحشت زده منطقه

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. Thousands of people were terrorized into leaving their homes.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از مردم در ترک خانه های خود به وحشت افتادند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر به خانه خود رانده شدند

6. Many people have been terrorized into leaving.
[ترجمه ترگمان] خیلی از مردم از اینجا رفتن
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم ترور شده اند

7. Street gangs have been terrorizing the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان] اراذل و اوباش خیابونی دارن همسایه ها رو رعب و وحشت میکنن
[ترجمه گوگل]باندهای خیابانی محله را ترور کرده اند

8. The bandits terrorized the villagers.
[ترجمه ترگمان]راهزن ها روستا رو به وحشت انداختن
[ترجمه گوگل]راهزنان روستائیان را ترور کرد

9. Bands of gunmen have hijacked food shipments and terrorized relief workers.
[ترجمه ترگمان]گروه ها از افراد مسلح محموله های غذا را ربوده و امدادرسانان را به وحشت می انداختند
[ترجمه گوگل]گروه های مردان مسلح حمل مواد غذایی را ربودند و کارگران امدادرسانی را ترور کردند

10. Criminal gangs are terrorizing the city with apparent impunity.
[ترجمه ترگمان]تبهکاران مجرم، شهر را با مصونیت آشکار وحشت می کنند
[ترجمه گوگل]باندهای جنایی شهر را با مجازات ظاهری آشنا می کند

11. The terrorized novice promptly returned it, claiming that he was being haunted by apparitions for his act.
[ترجمه ترگمان]کشیش تازه کار به سرعت آن را پس داد و ادعا کرد که اشباح و اشباح او را تسخیر کرده اند
[ترجمه گوگل]تازه کار تروریست به سرعت آن را بازگرداند، ادعا می کند که او از طریق ظاهری برای عملش خائن است

12. They terrorized him into compliance.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به اطاعت متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به انطباق ترور کرد

13. The local railway administrators were terrorized into collaborating.
[ترجمه ترگمان]مدیران راه آهن محلی به هم کاری تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]مدیران راه آهن محلی به همکاری تروریست شدند

14. And yet you never hear about one sect of Baywatchers violently terrorizing another.
[ترجمه ترگمان]با این همه شما هرگز درباره یک فرقه of که به شدت وحشت زده می شود، چیزی نشنیدید
[ترجمه گوگل]و با این حال شما هرگز در مورد یک فرقه از Baywatchers خشونت آمیز دیگری را نمی ترسانید

15. She descended into hell to attend the funeral of the raging bull of heaven, her instrument for terrorizing the earth.
[ترجمه ترگمان]او به جهنم رفت تا به مراسم تدفین گاو وحشی آسمانی و ساز او برای ترساندن زمین بپردازد
[ترجمه گوگل]او به جهنم فرود آمد تا در مراسم خاکسپاری گاو خشمگین از آسمان، ابزار خود برای ترور کردن زمین، شرکت کند

Armed thugs were terrorizing the population.

اوباش مسلح در مردم ایجاد وحشت می‌کردند.



کلمات دیگر: