1. Mass violence threatened to unsettle the very foundations of government.
[ترجمه ترگمان]خشونت در کلیسا بنیان دولت را مغشوش کرده بود
[ترجمه گوگل]خشونت توده ای تهدید شده بود که پایه های اصلی حکومت را از بین ببرد
2. Will a change of schools unsettle the child?
[ترجمه ترگمان]آیا تغییر مدارس کودک را دگرگون خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا تغییرات در مدارس، فرزند را از بین می برد؟
3. Changing schools might unsettle the kids.
[ترجمه ترگمان]تغییر مدارس ممکن است بچه ها را نا آرام کند
[ترجمه گوگل]تغییر دادن مدارس ممکن است بچه ها را از بین ببرد
4. Fellows like him unsettle other patients.
[ترجمه ترگمان]افرادی مثل او بیماران روانی را آشفته می کنند
[ترجمه گوگل]دوستانی که او را دوست دارند دیگر بیماران را از بین نمی برد
5. Holidays often unsettle her.
[ترجمه ترگمان]تعطیلات اغلب او را آشفته می کرد
[ترجمه گوگل]تعطیلات اغلب او را مجبور می کنند
6. A recent upset or altercation can unsettle some one with severe dementia, making behaviour even more erratic.
[ترجمه ترگمان]آشفتگی و یا نزاع اخیر باعث unsettle کسی شود که دچار جنون شدید شود و رفتاری حتی نامنظم داشته باشد
[ترجمه گوگل]ناراحتی یا اختلال اخیر می تواند برخی از افراد مبتلا به زوال عقل را خلع سلاح کند و رفتار را حتی غیرمنتظره تر کند
7. The threat of war has been enough to unsettle international oil traders.
[ترجمه ترگمان]تهدید جنگ برای مغشوش کردن تاجران نفت بین المللی کافی بوده است
[ترجمه گوگل]تهدید جنگ به اندازه کافی برای جلوگیری از معامله گران بین المللی نفت است
8. Karpov employed subtle psychological tactics to unsettle the campion.
[ترجمه ترگمان]کارپوف از رشته های روانشناسی ظریف برای مغشوش کردن the استفاده کرد
[ترجمه گوگل]کارفف تاکتیک های روانشناختی ظریف را برای رها کردن دامن کار گذاشت
9. This strike may unsettle the economy.
[ترجمه ترگمان]این اعتصاب می تواند اقتصاد را نا آرام کند
[ترجمه گوگل]این اعتصاب ممکن است اقتصاد را از بین ببرد
10. More traditional fears also unsettle China's neighbours.
[ترجمه ترگمان]ترس سنتی بیشتر همسایگان چین را نا آرام کرد
[ترجمه گوگل]ترس های سنتی تر نیز همسایگان چین را از بین می برند
11. Failure to a firmer agreement then could further unsettle global financial markets.
[ترجمه ترگمان]شکست در یک توافقنامه محکم تر در آن زمان می تواند بازارهای مالی جهانی را آشفته کند
[ترجمه گوگل]عدم موفقیت در توافق قوی تر می تواند بیشتر بازارهای مالی مالی را از بین ببرد
12. By turning the other check you infuriate and unsettle him . Make surrender a tool of power.
[ترجمه ترگمان]با چرخاندن سر دیگر خشم و unsettle او را مغشوش کرده بود یک ابزار قدرت را تسلیم کنید
[ترجمه گوگل]با چرخاندن چک دیگر شما عصبانی می شوید و او را مجبور می کنید تسلیم ابزار قدرت
13. That tea will unsettle varnish on a table.
[ترجمه ترگمان]این چای همه چیز را خراب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این چای لاک بر روی یک میز قرار می دهد
14. Nothing can unsettle his resolution.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند تصمیمش را مغشوش کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمیتواند قطعنامهش را برطرف کند