1. to whittle a branch into a tent-peg
شاخه ی درخت را تراشیدن و تبدیل به میخ خیمه کردن
2. to whittle down expenses
هزینه ها را کم کم کاهش دادن
3. We need to whittle down the list of guests for the party.
[ترجمه ترگمان]ما باید لیست مهمان ها را برای مهمانی پایین بیاوریم
[ترجمه گوگل]ما باید لیست مهمان های حزب را پایین بیاوریم
4. Don't whittle the stick into a short one.
[ترجمه ترگمان]چوب را به یک تکه کوچک تیز نکن
[ترجمه گوگل]چوب را کمی کوتاه نکنید
5. The president has agreed to whittle down his proposal.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور موافقت کرده است که پیشنهادش را رد کند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور توافق کرده است که پیشنهاد خود را پایین بیاورد
6. Their approach is to whittle away at the evidence to show reasonable doubt.
[ترجمه ترگمان]رویکرد آن ها این است که از شواهد دور شوند تا تردید منطقی نشان دهند
[ترجمه گوگل]رویکرد آنها این است که در شواهدی برای نشان دادن شک و تردید معقول استفاده کنند
7. I finally managed to whittle down the names on the list to only five.
[ترجمه ترگمان]بالاخره تونستم اسامی رو که فقط ۵ تا بود رو از بین ببرم
[ترجمه گوگل]در نهایت من موفق شدم اسم ها را در فهرست ثبت نام کنم تا فقط پنج
8. Jog a few miles before breakfast, whittle off the campaign flab.
[ترجمه ترگمان]قبل از صبحانه چند مایل قبل از صبحانه، whittle را قطع کرد
[ترجمه گوگل]چند مایل قبل از صبحانه را بکشید، از کمربند کمپانی بیرون بکشید
9. Here, Brian Whittle, in his first major championships, awaited Kriss Akabussi.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، برایان Whittle، در اولین قهرمانی بزرگ خود، در انتظار Kriss Akabussi بود
[ترجمه گوگل]در اینجا، بری ویتل، در اولین قهرمانی مهم خود، کریس آکوبوسی را در انتظار است
10. You can rely on these keen-eyed bowmen to whittle down the enemy's numbers as they advance.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بر این کمانداران با چشم مشتاق تکیه کنید تا تعداد دشمن را همانطور که پیش می روند، کاهش دهند
[ترجمه گوگل]شما می توانید بر روی این گربه های مشتاق چشم تکیه کنید تا تعداد دشمن را از پیش بردارید
11. Whittle showed me what exists between the course and Gullane Bay.
[ترجمه ترگمان]Whittle به من نشان داد که بین این دوره و خلیج Gullane وجود دارد
[ترجمه گوگل]ویتل به من نشان داد که بین دوره و خلیج گولان وجود دارد
12. Whittle struck back at critics of his educational policies.
[ترجمه ترگمان]Whittle به منتقدان سیاست های آموزشی خود پاسخ داد
[ترجمه گوگل]به انتقاد از سیاست های آموزشی او ضربه زد
13. He felt the urge to whittle on it with a knife, but no urge to speak.
[ترجمه ترگمان]میل داشت چاقو را روی آن بگذارد، اما هیچ میلی به صحبت کردن نداشت
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت که با چاقوی بر روی آن بچرخد، اما هیچ مشکلی برای گفتن ندارد
14. Channel One was introduced by Whittle Communications to a pilot group of junior and senior high schools in 198
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ توسط شرکت Whittle برای یک گروه آزمایشی از دبیرستان ها و senior معرفی شد
[ترجمه گوگل]Channel One توسط Whittle Communications به یک گروه خلبان دبیرستان ها در سال 198 معرفی شد
15. This is good because it allows you to whittle down those superior numbers.
[ترجمه ترگمان]این خوب است چون به شما این امکان را می دهد که آن اعداد برتر را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]این خوب است زیرا اجازه می دهد تا این عدد برتر را پایین بیاورید