کلمه جو
صفحه اصلی

vitamin


معنی : ویتامین
معانی دیگر : ویتامین

انگلیسی به فارسی

( vitamine ) ویتامین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of natural or synthetic substances required in human nutrition to regulate metabolism and maintain health.

- Lack of vitamins in the diet can cause serious illness.
[ترجمه ترگمان] کمبود ویتامین در رژیم غذایی می تواند موجب بیماری های جدی شود
[ترجمه گوگل] کمبود ویتامین ها در رژیم غذایی می تواند باعث بیماری جدی شود
- Many breakfast cereals have vitamins added to them.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از غله صبحانه به آن ها اضافه شده است
[ترجمه گوگل] بسیاری از غلات صبحانه دارای ویتامین هایی هستند که به آنها اضافه می شود
- Oranges are rich in vitamin C.
[ترجمه ترگمان] نارنجی در ویتامین سی غنی است
[ترجمه گوگل] پرتقال غنی از ویتامین C هستند

• natural or manmade organic substances necessary for physical development and functioning
vitamins are organic substances in food which you need in order to remain healthy.

مترادف و متضاد

ویتامین (اسم)
vitamin

جملات نمونه

1. vitamin deficiency
کمبود ویتامین

2. a vitamin supplement
ویتامین اضافی (اضافه بر آنچه در غذا موجود است).

3. two vitamin pills
دو قرص ویتامین

4. the disorders caused by vitamin deficiency
اختلالات ناشی از کمبود ویتامین ها

5. the patient is deficient in vitamin c
بیمار کمبود ویتامین ث دارد.

6. Deficiency in vitamins/Vitamin deficiency can lead to illness.
[ترجمه ترگمان]کاستی در ویتامین \/ ویتامین ویتامین می تواند منجر به بروز بیماری شود
[ترجمه گوگل]کمبود ویتامین ها / کمبود ویتامین می تواند به بیماری منجر شود

7. The doctor said she should be taking vitamin supplements.
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که او باید ویتامین آ را مصرف کند
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که باید مکمل های ویتامین مصرف کند

8. In the winter I take vitamin C to ward off colds.
[ترجمه ترگمان]در زمستان من ویتامین C می گیرم تا سرماخوردگی را دفع کنم
[ترجمه گوگل]در زمستان من ویتامین C را برای از بین بردن سرماخوردگی مصرف می کنم

9. According to the packet, these vitamin pills will restore lost vitality.
[ترجمه ترگمان]طبق این بسته، این قرص های ویتامین نیروی زندگی را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]با توجه به بسته بندی، این قرص های ویتامین انرژی زنده را از دست می دهند

10. I always take my daily dose of vitamin C.
[ترجمه ترگمان]من همیشه دوز روزانه ویتامین سی را می گیرم
[ترجمه گوگل]من همیشه دوز روزانه ویتامین C را مصرف میکنم

11. Vitamin K is routinely given in the first week of life to prevent bleeding.
[ترجمه ترگمان]ویتامین K به طور معمول در اولین هفته زندگی داده می شود تا از خونریزی جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]ویتامین K به طور معمول در هفته اول زندگی برای جلوگیری از خونریزی داده می شود

12. The cream contains vitamin A to nourish the skin.
[ترجمه ترگمان]کرم حاوی ویتامین A است تا پوست را تغذیه کند
[ترجمه گوگل]کرم حاوی ویتامین A برای تغذیه پوست است

13. Nuts and seeds are good sources of vitamin E.
[ترجمه ترگمان]آجیل و دانه ها منابع خوبی از ویتامین E هستند
[ترجمه گوگل]آجیل و دانه ها منبع خوبی از ویتامین E هستند

14. Vitamin C is supposed to prevent colds.
[ترجمه ترگمان]قرار است ویتامین C از سرماخوردگی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]ویتامین C باید از سرماخوردگی جلوگیری کند

15. Oranges are a good source of vitamin C.
[ترجمه ترگمان]نارنجی منبع خوبی از ویتامین C است
[ترجمه گوگل]پرتقال یک منبع خوب ویتامین C هستند

16. Vitamin B 6 must be adequately supplied.
[ترجمه ترگمان]ویتامین B ۶ باید به اندازه کافی تامین شود
[ترجمه گوگل]ویتامین B 6 باید به اندازه کافی تامین شود

17. The controversy regarding vitamin C is unlikely to be resolved in the near future.
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد ویتامین C بعید است که در آینده نزدیک حل شود
[ترجمه گوگل]بحث در مورد ویتامین C بعید است که در آینده نزدیک حل شود

18. Vitamin C can be taken in capsule or tablet form .
[ترجمه ترگمان]ویتامین C را می توان در کپسول یا شکل قرص گرفت
[ترجمه گوگل]ویتامین C می تواند در قالب کپسول یا قرص گرفته شود

پیشنهاد کاربران

ویتامین
this is my usual medicine
این داروی همیشگی من است

ویتامین 😊💖


کلمات دیگر: