کلمه جو
صفحه اصلی

scruffy


معنی : ناهنجار، ژولیده، ناسترده
معانی دیگر : کثیف، درهم ریخته، نامرتب

انگلیسی به فارسی

ژولیده، ناهنجار، ناسترده


سرخورده، ژولیده، ناهنجار، ناسترده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: scruffier, scruffiest
• : تعریف: ragged-looking or untidy.
متضاد: dapper, natty, tidy
مشابه: shabby

• dirty, unkempt, disheveled (slang)
someone or something that is scruffy is dirty and untidy.

مترادف و متضاد

ناهنجار (صفت)
abnormal, malformed, raucous, dissonant, rough, maladaptive, abnormous, coarse, incult, maladroit, backhand, lumpy, unkempt, scruffy, cacophonous, gruff, incondite, inelegant, uncouth, surly

ژولیده (صفت)
confused, dazed, bewildered, embarrassed, bemused, unkempt, disheveled, scruffy, tangled, slovenly, shaggy, entangled, sloven, uncouth, tangly

ناسترده (صفت)
unkempt, scruffy, uncouth

rough, bedraggled


Synonyms: badly groomed, frowzy, mangy, messy, ragged, run-down, seedy, shabby, slovenly, tacky, tattered, threadbare, ungroomed, unkempt, untidy


Antonyms: kempt, smooth, tidy


جملات نمونه

1. Despite her scruffy clothes, there was an air of sophistication about her.
[ترجمه A.A] با وجود لباسهای نامرتبش هوای دلفریبی دراطرافش بود
[ترجمه ترگمان]با وجود لباس های scruffy، تصویر واضحی در این مورد وجود داشت
[ترجمه گوگل]با وجود لباس های خیس او، هوا از پیچیدگی در مورد او وجود دارد

2. It's rather old and scruffy, but who cares?
[ترجمه A.A] این نسبتا قدیمی و نامرتب است ولی کی اهمیت میده؟
[ترجمه ترگمان]خیلی کهنه و scruffy، اما کی اهمیت میده؟
[ترجمه گوگل]این خیلی قدیمی و خسته کننده است، اما چه کسی مراقبت می کند؟

3. They live in a rather scruffy part of town.
[ترجمه Reza] آن ها در یک بخش نسبتاً کثیف شهر زنگ می کنند.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک بخش نسبتا شلخته در شهر زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در بخشی از شهر زندگی می کنند

4. His scruffy appearance does not reflect his character.
[ترجمه A.A] ظاهر ژولیده اش شخصیت او را نشون نمیده ( ظاهرش ، باطنش را نشون نمیده )
[ترجمه ترگمان]ظاهر scruffy او بازتاب شخصیت او نیست
[ترجمه گوگل]شکل ظاهری او شخصیت او را منعکس نمی کند

5. He had a scruffy old teddy bear which went by the name of Augustus.
[ترجمه ترگمان]او یک خرس عروسکی قدیمی scruffy داشت که به نام آوگوستوس ساخته شد
[ترجمه گوگل]او خرس عروسکی قدیمی داشت که به نام آگوستوس رفت

6. Photographs show him wearing the scruffy T-shirt and jeans that were the student's uniform of the time.
[ترجمه ترگمان]عکس ها او را نشان می دهند که تی شرت و شلوار جین می پوشیدند که یونیفرم دانش آموزان زمان بود
[ترجمه گوگل]عکس ها نشان می دهد او پیراهن خیس دار و شلوار جین که لباس دانشجویی آن زمان بود پوشید

7. They looked askance at our scruffy clothes.
[ترجمه ترگمان]آن ها از گوشه چشم به لباس های کهنه our نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها در لباس های خیس شده ما نگاه می کردند

8. The town is scruffy and unappealing.
[ترجمه ترگمان]این شهر scruffy و unappealing است
[ترجمه گوگل]این شهر خشخاش و بی نظیر است

9. She was wearing a scruffy pair of jeans.
[ترجمه ترگمان]او یک شلوار جین پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او جین شلوار جین را پوشید

10. The porter put our scruffy rain-sodden luggage on a trolley.
[ترجمه ترگمان]دربان بار دیگر بار rain را روی چرخ دستی گذاشت
[ترجمه گوگل]ظروف حمل و نقل، دستبندهای بارانی خشک شده ما را در یک واگن حمل می کنند

11. A scruffy little kid aged between 12 and 14 came in and tried to steal the charity box from the counter.
[ترجمه ترگمان]یک بچه کوچک scruffy بین ۱۲ تا ۱۴ سالگی وارد شد و سعی کرد که جعبه خیریه را از روی پیشخوان بدزدند
[ترجمه گوگل]بچه کوچکی بین 12 تا 14 ساله وارد شد و سعی کرد صندوق خیریه را از مقابله سرقت کند

12. Students who are rude and scruffy give the school a bad name.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزانی که بی ادب و scruffy هستند، مدرسه را بدنام می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزانی که بی ادب و خسته هستند، مدرسه نام بدی را می دهند

13. Their conversation stops abruptly when a scruffy man approaches the cash register, pulls out a gun and demands all the money.
[ترجمه ترگمان]صحبت آن ها به طور ناگهانی قطع می شود که یک فرد scruffy به صندوق پول نزدیک می شود، یک تفنگ بیرون می اورد و همه پول را طلب می کند
[ترجمه گوگل]مکالمه خود را به طور ناگهانی متوقف می شود زمانی که یک مرد چاق به دفتر ثبت پول نقد رسید، یک اسلحه را بیرون می کشد و تمام پولها را میپردازد

14. While Mr Clarke revels in his scruffy image, Mr Portillo is a dapper dresser.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آقای کلارک در تصویر scruffy خود تعریف می کند، آقای Portillo یک کمد dapper است
[ترجمه گوگل]در حالی که آقای کلارک در تصویر سرسام آورش می ماند، آقای Portillo یک لباس پوشیدنی است

15. She's wearing that scruffy old sweater again.
[ترجمه ترگمان]او دوباره آن پلیور کهنه را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او دوباره آن ژاکت پیراهن را پوشانده است

پیشنهاد کاربران

شلخته

My scruff unsavory son پسر بی عرضه ی من

ژولی پولی

کثیف, ژولیده پولیده

ژولیده


کلمات دیگر: