1. Turn the jar upside down and shake it.
[ترجمه Dragon] شیشه مربا را بچرخان و ان را تکان بده
[ترجمه ترگمان]شیشه را وارونه کنید و آن را تکان دهید
[ترجمه گوگل]شیشه را به سمت بالا چرخانید و آن را لرزاند
2. Turning his trousers upside down, she shook out a lot of coins.
[ترجمه ترگمان]شلوارش رو زیر و رو کرد و سکه های فراوانی از جیبش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]شلوارهای خود را به سمت بالا چرخاند و بسیاری از سکه ها را تکان داد
3. You can't turn the facts upside down.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی حقایق را وارونه کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید عواملی را به عقب برگردانید
4. Another poor harvest could turn the country's economy upside down.
[ترجمه ترگمان]یک برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را واژگون کند
[ترجمه گوگل]برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را به سمت پایین بکشد
5. The painting was hung upside down.
[ترجمه ترگمان]نقاشی سر و ته کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]این نقاشی به عقب رانده شد
6. The chairs were placed upside down on the tables.
[ترجمه ترگمان]صندلی ها را وارونه روی میزها گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]صندلی ها روی میز روی میز ظاهر شدند
7. New approaches to marketing turn old practices upside down.
[ترجمه ترگمان]رویکردهای جدید برای بازاریابی، شیوه های قدیمی را وارونه می کنند
[ترجمه گوگل]رویکردهای جدید به بازاریابی، روشهای قدیمی را به حالت عادی سوق می دهد
8. His sudden death turned her world upside down.
[ترجمه یوسف نادری] فوت ناگهانی او ( آن مَرد ) ، دنیایش ( دنیای آن زن ) را زیر و رو کرد.
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی او دنیا را زیر و رو کرد
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی او دنیای خود را دچار سردرگمی کرد
9. Thieves had turned the house upside down.
[ترجمه یوسف نادری] سارقین خانه را جارو کرده بودند!
[ترجمه ترگمان]همه دزد خانه را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه گوگل]دزد خانه را به سمت بالا چرخاند
10. The world is being turned upside down by the string of multimedia technologies coming down the pike.
[ترجمه ترگمان]جهان بوسیله رشته ای از تکنولوژی های چند رسانه ای که بر روی نیزه فرود می آیند، وارونه شده است
[ترجمه گوگل]دنیای در حال چرخش با رشته فناوری های چندرسانه ای پایین می آید
11. The burglars turned the flat upside down.
[ترجمه یوسف نادری] سارقین آپارتمان را زیر و رو کردند.
[ترجمه ترگمان]دزدها آپارتمان را وارونه کردند
[ترجمه گوگل]سرقتان صاف و صاف را صاف کرد
12. Turn the cake upside down and cover it with cream.
[ترجمه یوسف نادری] کیک را برعکس کنید و آن را با خامه بپوشایند.
[ترجمه ترگمان]کیک را وارونه کنید و آن را با کرم بپوشانید
[ترجمه گوگل]کیک را به سمت بالا چرخانید و با کرم پوشانید
13. You turn the map upside down.
[ترجمه ترگمان]نقشه رو زیر و رو کردی
[ترجمه گوگل]شما نقشه را به وارونه انداختید
14. The burglars have turned our house upside down.
[ترجمه ترگمان]دزدها خانه ما را وارونه کرده اند
[ترجمه گوگل]سرقت ها خانه ما را به وحشی تبدیل کرده است
15. The thieves turned the room upside down.
[ترجمه ترگمان]دزدها اتاق را زیر و رو کردند
[ترجمه گوگل]دزدان اتاق را به سمت بالا چرخاندند