(ارتش) غایب بدون مجوز، غایب غیر موجه (awol هم می گویند)
absent without leave
(ارتش) غایب بدون مجوز، غایب غیر موجه (awol هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
(ارتش) غایب بدون مجوز، غایب غیرموجه (AWOL هم میگویند)
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: absent without permission from assigned military duty, but not necessarily with the intention of deserting; AWOL.
• absent from military duties without authorization, awol
مترادف و متضاد
absent without permission
Synonyms: absent from duty, AWOL, desertion, French leave, hooky, truancy, unauthorized absence
جملات نمونه
1. Any soldier failing to report would be considered absent without leave and punished accordingly.
[ترجمه ترگمان]هر سربازی که در گزارش حاضر نشود بدون ترک و مجازات در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]هر سرباز ناتوانی در گزارش، بدون ترک در نظر گرفته می شود و به همین ترتیب مجازات می شود
[ترجمه گوگل]هر سرباز ناتوانی در گزارش، بدون ترک در نظر گرفته می شود و به همین ترتیب مجازات می شود
2. He was busted for being absent without leave.
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر اینکه بدون اینکه اینجا رو ترک کنه دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او برای ترک بودن بدون ترک ترک کرد
[ترجمه گوگل]او برای ترک بودن بدون ترک ترک کرد
3. Absent without leave is not allowed.
[ترجمه ترگمان]غایب بدون ترک مجاز نیست
[ترجمه گوگل]بدون ترک اجازه ندارد
[ترجمه گوگل]بدون ترک اجازه ندارد
4. It is now rear for anyone to be absent without leave.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر کسی نیست که بدون رفتن از اینجا دور باشد
[ترجمه گوگل]اکنون برای هرکسی که بدون ترک ترک می کند، عقب است
[ترجمه گوگل]اکنون برای هرکسی که بدون ترک ترک می کند، عقب است
5. It is now rare for anyone to be absent without leave.
[ترجمه ترگمان]الان برای کسی که بدون ترک اینجا نیست، خیلی کمیابه
[ترجمه گوگل]اکنون برای هر کسی که بدون ترک وجود ندارد، نادر است
[ترجمه گوگل]اکنون برای هر کسی که بدون ترک وجود ندارد، نادر است
6. He was busted ( to corporal ) for being absent without leave.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اینکه بدون ترک اینجا نبود دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او به دلیل فاحشه بودن بدون تعطیل شدن، از بین رفت
[ترجمه گوگل]او به دلیل فاحشه بودن بدون تعطیل شدن، از بین رفت
7. In a warm-blooded creature such as man, a lot of oxygen is involved in this process, and some of it goes absent without leave.
[ترجمه ترگمان]در یک موجود خون گرم مثل انسان، مقدار زیادی اکسیژن در این فرآیند وجود دارد و برخی از آن بدون ترک کردن وجود دارند
[ترجمه گوگل]در یک موجود خونسرد مانند انسان، اکسیژن زیادی در این فرایند دخیل است و برخی از آن بدون ترک ترک می شود
[ترجمه گوگل]در یک موجود خونسرد مانند انسان، اکسیژن زیادی در این فرایند دخیل است و برخی از آن بدون ترک ترک می شود
to go AWOL
غیرموجه غیبت کردن (مخفف absent without leave)
کلمات دیگر: