1. whomp up
(عامیانه) تند مهیا کردن،به سرعت آماده کردن
2. He whomped the ruffian on the skull.
[ترجمه ترگمان]اون راهزن رو به جمجمه منتقل کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی جمجمه خلع سلاح کرد
3. We whomped our arch rival in the season's climactic football game.
[ترجمه ترگمان]ما رقیب قدیمی خود را در بازی فوتبال نقطه اوج می گیریم
[ترجمه گوگل]ما رقبای قهرمان ما را در بازی فوتبال کوهنوردی فصل بردیم
4. He fell on the floor with an awful whomp.
[ترجمه ترگمان]با صدای مهیبی روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]او بر روی زمین افتاد و همه کس بدی داشت
5. Please whomp up a meal for us; we have to leave in half an hour.
[ترجمه ترگمان]لطفا برای ما غذا whomp باید نیم ساعت دیگه اینجا رو ترک کنیم
[ترجمه گوگل]لطفا یک نفر برای ما غذا بخورید ما باید نیم ساعت بمانیم
6. The teachers wanted to whomp up students'interest in a national student strike.
[ترجمه ترگمان]معلمان می خواستند به دانشجویان علاقه مند در یک اعتصاب ملی کمک کنند
[ترجمه گوگل]معلمان می خواستند تا علاقه ی دانشجویان به اعتصاب دانشجویان ملی داشته باشند
7. The teachers tried to whomp up students' interest in a national student strike.
[ترجمه ترگمان]معلمان تلاش کردند تا دانشجویان را به یک حمله ملی تشویق کنند
[ترجمه گوگل]معلمان سعی کردند تا علاقه ی دانشجویان به اعتصاب دانشجویان ملی را جلب کنند
8. Will you whomp up a meal for us(Sentence dictionary), we have to leave in half an hour?
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک وعده غذایی برای ما (فرهنگ لغت حکم)فراهم می کنید، ما باید نیم ساعت از اینجا برویم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای ما غذا می دهید (فرهنگ لغت حکم)، ما مجبوریم نیم ساعت دیگر بشینیم؟
9. He would whomp the kids at the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان] اون با کم ترین تحریک بچه ها رو از دست میده
[ترجمه گوگل]او بچه ها را در کمترین تحریک قرار می دهد
10. The girls do the special dance to whomp up the crowd before the football game.
[ترجمه ترگمان]دختران برای بالا بردن جمعیت قبل از مسابقه فوتبال رقص ویژه ای انجام می دهند
[ترجمه گوگل]دختران رقص ویژه ای را برای جمع کردن جمعیت قبل از بازی فوتبال انجام می دهند
11. I'm not interested in the adventure story which he whomped up.
[ترجمه ترگمان]من به داستان ماجراجویی علاقه ای ندارم که او را از خواب بیدار کند
[ترجمه گوگل]من در داستان ماجراجویی که او تا به حال علاقه مند نیست
12. That's when a muffled sound rolled through the town: whomp.
[ترجمه ترگمان]صدای خفه ای از شهر به گوش رسید: whomp
[ترجمه گوگل]این زمانی است که یک صدا خفه شده از شهر عبور می کند