1. he was accused of receiving money in return for conniving with their thievery
او متهم شد که پول گرفته و در عوض دزدی های آنها را نادیده گرفته است.
2. While Norm professed dismay with his thievery, he always kept what Benjy brought him.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نورم حاکی از thievery دزدی بود، همیشه آنچه را که به ذهنش می رسید نگه می داشت
[ترجمه گوگل]در حالی که نورم با دزدی خود دچار ناامیدی شد، او همیشه چیزی را که بنجی او را به ارمغان آورده بود نگهداری کرد
3. There is no evidence that the rifling and thievery of the files ever occurred.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود نداره که دزدی و دزدی پرونده تا حالا رخ داده باشه
[ترجمه گوگل]هیچ شواهدی وجود ندارد که تفنگ و سرقت از فایلها تا کنون رخ داده است
4. Gambling, prostitution, thievery, and drug peddling became respected occupations, corrupting the next generation in childhood.
[ترجمه ترگمان]قماربازی، فحشا، دزدی، و فروش مواد مخدر به مشاغل مورد احترام تبدیل شد و نسل بعدی دوران کودکی را فاسد کرد
[ترجمه گوگل]قمار، فحشا، تهدید و تبعیض با مواد مخدر مشاغل مورد احترام بود و نسل بعدی در دوران کودکی را فساد می کرد
5. She is the master of infiltration and thievery who never misses her target.
[ترجمه ترگمان]اون استاد نفوذ و thievery که هیچ وقت هدفش رو از دست نمی ده
[ترجمه گوگل]او استاد نفوذ و تهدید است که هرگز هدفش را از دست نمی دهد
6. Birds from species not known for thievery don't show the same reburying behavior.
[ترجمه ترگمان]پرندگانی از گونه هایی که به خاطر دزدی شناخته نمی شوند رفتار reburying را نشان نمی دهند
[ترجمه گوگل]پرندگان از گونه هایی که برای خشونت شناخته نمی شوند رفتار مشابهی را در بر می گیرد
7. Mikhail: Don't try to justify your thievery with excuses!
[ترجمه ترگمان]میخائیل: سعی نکن thievery را با بهانه توجیه کنی!
[ترجمه گوگل]میخائیل سعی نکنید توطئه خود را با عذر توجیه کنید!
8. He tried to justify his thievery with excuses.
[ترجمه ترگمان]می کوشید thievery را توجیه کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد توهین های خود را با توجیهات توجیه کند
9. For penny-pinchers, the line between thrift and thievery turns out to be as tangled as a yard-sale yo-yo.
[ترجمه ترگمان]برای پنی - pinchers، خط بین صرفه جویی و دزدی، تبدیل به یک حراج خونگی میشه - هی
[ترجمه گوگل]برای پنی چاقوها، خط بین محرومیت و تهدید به نظر می رسد به عنوان یک حیاط فروش yo-yo
10. The second time he did so, he was caught by the sorceress, who threatened to punish him for his thievery.
[ترجمه ترگمان]دومین دفعه که این کار را کرد، ساحره یک جادوگر دستگیر شد و تهدید کرد که او را به خاطر دزدی تنبیه می کند
[ترجمه گوگل]دومین بار او این کار را انجام داد، او توسط جادوگر گرفتار شد و او را تهدید کرد که او را به خاطر دزدی او مجازات کند
11. Casual cattle stealers ran more risk than those involved in organized thievery.
[ترجمه ترگمان]stealers های Casual ریسک بیشتری نسبت به کسانی داشتند که در دزدی سازمان یافته دخالت داشتند
[ترجمه گوگل]سرقت گاوهای گاه به گاه در معرض خطر بیشتری نسبت به افرادی که در تهاجم سازمان یافته بودند، بیشتر بود
12. I would not want to see such a precious innocent thing swayed to thievery.
[ترجمه ترگمان]دلم نمی خواست این موجود معصوم و معصوم را ببینم که به دزدی دچار می شدند
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم چنین چیز بی ارزش عجیب و غریبی را ببینم
13. Cutting off a person's hand is a harsh punishment for thievery.
[ترجمه ترگمان]بریدن دست یک فرد، مجازات سختی برای دزدی است
[ترجمه گوگل]برش دادن یک دست یک مجازات سخت برای تهدید است