کلمه جو
صفحه اصلی

unshod


معنی : بی نعل، نعل نشده، نعل نخورده، بی پاپوش
معانی دیگر : بی نعل، نعل نشده، نعل نخورده، بی پاپوش

انگلیسی به فارسی

بی نعل، نعل نشده، نعل نخورده، بی پاپوش


غیرممکن است، بی نعل، نعل نشده، نعل نخورده، بی پاپوش


انگلیسی به انگلیسی

• not equipped with shoes

مترادف و متضاد

بی نعل (صفت)
unshod

نعل نشده (صفت)
unshod

نعل نخورده (صفت)
unshod

بی پاپوش (صفت)
unshod

جملات نمونه

1. The differences between shod and unshod running have evolutionary underpinnings.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین shod و unshod در حال اجرا دارای پایه های تکاملی است
[ترجمه گوگل]تفاوت بین ساق پا و ناخودآگاه در حال تکامل است

2. He, too, leaned back, wiggling his unshod toes before the coals.
[ترجمه ترگمان]او نیز خم شد و پنجه نعل دارش را قبل از زغال تکان داد
[ترجمه گوگل]او همچنین به عقب برگشت و انگشتان دستش را قبل از زغال سنگ زد

3. The unshod runners' style causes more flex in the foot's springlike arch ankle and knee and engages more foot and calf muscles blunting the impact on the body and making for a more comfortable "ride. "
[ترجمه ترگمان]سبک runners unshod باعث می شود که انعطاف پذیری بیشتری در قوزک پا و زانو داشته باشد و پا بیشتر و عضلات ماهیچه پا را تحت تاثیر قرار دهد و بر روی بدن تاثیر بگذارد و برای سواری راحت تر رانندگی کند \"
[ترجمه گوگل]سبک غوطه وران غیرقابل نفوذ در مفصل مچ پا و زانو بهار و پایدار است و عضلات پایه و گوساله را درگیر می کند و باعث می شود تا تاثیر بر بدن و ایجاد راحت تر شدن سوار شود '

4. He and colleagues looked at more than 200 shod and unshod runners in the United States and the Rift Valley Province of Kenya, which is known for its great endurance runners.
[ترجمه ترگمان]او و همکارانش به بیش از ۲۰۰ دونده shod و unshod در ایالات متحده و استان ریفت والی، کنیا، که به خاطر runners طاقت فرسای خود مشهور است، نگاه کردند
[ترجمه گوگل]او و همکارانش در بیش از 200 تیرانداز و تیراندازی در ایالات متحده و دره ریفت غربی کنیا به نمایش گذاشته شده اند که به خاطر دونده های استقامت آن شناخته شده است

5. Indeed, many mountaineers, including Everest conquerors Sir Edmund Hillary and Tenzing Norgay, reported unshod footprints far larger than human feet dotting snowy trails.
[ترجمه ترگمان]در واقع، بسیاری از کوه نشین ان از جمله conquerors اورست، سر ادموند هیلاری و Tenzing Norgay، رد پاهای unshod را بسیار بزرگ تر از پاهای انسانی که در مسیرهای برفی دیده می شوند گزارش دادند
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از کوهنوردان، از جمله سرند ادموند هیلاری و تنزینگ نورگی، فاتحان اورست، ردپاهای غیرمستقیم را نسبت به پاهای انسانی نسبت به رشته های برفی گزارش دادند

6. And his name shall be called in Israel, the house of the unshod .
[ترجمه ترگمان]و نام او در اسرائیل، خانه of خوانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]و اسم او در اسرائیل نامیده می شود، خانه ای که در آن نیست


کلمات دیگر: