کلمه جو
صفحه اصلی

scythe


معنی : داس، با داس بردن، درو کردن
معانی دیگر : (کشاورزی)، داس دسته بلند، دهره

انگلیسی به فارسی

داس، با داس بردن، درو کردن


اسکیت، داس، درو کردن، با داس بردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tool for cutting grass, harvesting grain, or the like, having a long handle to which a long, curved blade is attached, usu. at a right angle.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scythes, scything, scythed
• : تعریف: to cut or harvest using a scythe.

• agricultural tool comprised of a long curved blade attached to a long handle (used for cutting and harvesting)
cut or harvest with a scythe
a scythe is a tool with a long handle and a long curved blade, used for cutting grass or grain.

مترادف و متضاد

داس (اسم)
scythe, sickle

با داس بردن (فعل)
scythe

درو کردن (فعل)
reap, scythe

جملات نمونه

1. the sweep of a scythe
چپ راست روی داس

2. He's cutting grass with a scythe.
[ترجمه ترگمان]علف ها را با داس می برید
[ترجمه گوگل]او چمن را با یک چاقو بریده است

3. Two men were attempting to scythe the long grass.
[ترجمه ترگمان]دو مرد تلاش می کردند تا علف های بلند را داس بزنند
[ترجمه گوگل]دو مرد تلاش کردند تا چمن بلند را بچرخانند

4. As her scythe moved mechanically through the bean field, a sandy-colored hare was startled out of its hiding place.
[ترجمه ترگمان]همان طور که داس او به سرعت از میان مزارع لوبیا می گذشت، خرگوش رنگی رنگی از مخفیگاهش بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]همانطور که اسکیت خود را از طریق میدان لانه مکانیکی حرکت کرد، یک شاخ شش رنگی از محل مخفی شدنش از بین رفت

5. The first job was to scythe paths through the nettles so the children could play without being stung.
[ترجمه ترگمان]اولین کار این بود که داس در میان گزنه و گزنه افتاد تا بچه ها بتوانند بی آن که نیش بزنند بازی کنند
[ترجمه گوگل]اولین کار این بود که مسیرها را از طاق گوزن ها بچرخانند تا بچه ها بتوانند بدون قحطی بازی کنند

6. It was like corn falling before the scythe.
[ترجمه ترگمان]مثل ذرت بود که پیش از داس افتاده باشد
[ترجمه گوگل]این مثل ذرت بود که در حال سقوط است

7. He would scythe her down if she didn't fit in with his plans.
[ترجمه ترگمان]اگر با نقشه هایش جور در نمی آمد، او را با داس کوتاه می کرد
[ترجمه گوگل]اگر او با برنامه هایش سازگار نباشد، او را می کشد

8. Throwing down his scythe he scooped up some millet and straightened up.
[ترجمه ترگمان]داس خود را بر زمین انداخت و مقداری ارزن را برداشت و راست کرد
[ترجمه گوگل]شمشیرش را برداشت و کمی از ارزن را برداشت و صاف کرد

9. The scythe of time creates superiority of title as it does seniority of age.
[ترجمه ترگمان]داس زمان برتری خود را به عنوان ارشدیت سن به خود می دهد
[ترجمه گوگل]اسکیت زمان برتری عنوان را به عنوان سن بالاتر از سن ایجاد می کند

10. I saw you wield scythe once.
[ترجمه ترگمان] یه بار دیدم که تو یه بار داس به کار بردی
[ترجمه گوگل]من تو را دیدم یک بار اسکیت را به دست آوردی

11. Scythe - Hope of a fruitful harvest of things hoped for.
[ترجمه ترگمان]امید موفقیت حاصل از برداشت محصول فراوان بود
[ترجمه گوگل]Scythe - امید به یک بار برداشت مفید از چیزهایی امیدوار است

12. With the poor crooked Scythe and Spade.
[ترجمه ترگمان]با the crooked و اسپید من
[ترجمه گوگل]با فقیر کج Scythe و Spade

13. Travis Moses: Well, I'm a scythe guy.
[ترجمه ترگمان] خب، من یه آدم scythe
[ترجمه گوگل]Travis Moses خوب، من یک مرد اسکیت هستم

14. I find this Scythe of the Celt to be quite a disturbing force.
[ترجمه ترگمان]من این scythe نژاد سلت را پیدا کردم تا یک نیروی مزاحم را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من این Scythe از Celt را کاملا نیروی ناراحت کننده پیدا می کنم

پیشنهاد کاربران

با حالت سریع و خشن نابود کردن.
با داس درو کردن.


کلمات دیگر: