کلمه جو
صفحه اصلی

unsought


معنی : ناخواسته، کشف نشده، کاوش نشده، جستجو نشده، کوشش نشده
معانی دیگر : کاوش نشده، جستجو نشده، کشف نشده، کوشش نشده، ناخواسته

انگلیسی به فارسی

کاوش نشده، جستجو نشده، کشف نشده، کوشش نشده،ناخواسته


نامتقارن، ناخواسته، کشف نشده، کاوش نشده، جستجو نشده، کوشش نشده


انگلیسی به انگلیسی

• not sought after, not looked for, not asked for

مترادف و متضاد

ناخواسته (صفت)
officious, unwelcome, undesirable, uncalled-for, unsought

کشف نشده (صفت)
unsought, undetected

کاوش نشده (صفت)
unsought

جستجو نشده (صفت)
unsought

کوشش نشده (صفت)
unsought

جملات نمونه

1. Love sought is good, but given unsought is better. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]عشق به دنبال خوب است، اما با توجه به unsought بهتر است ویلیام شکسپیر
[ترجمه گوگل]عشق به دنبال خوبی است، اما نادیداده بهتر است ویلیام شکسپیر

2. Love sought is good, but give unsought is better.
[ترجمه ترگمان]عشق به دنبال خوب است، اما به unsought بهتر است
[ترجمه گوگل]عشق به دنبال خوب است، اما نادیده گرفتن بهتر است

3. Love songht is good, but given unsought is better.
[ترجمه ترگمان]عشق ورزیدن خوب است، اما با توجه به unsought بهتر است
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی خوب است، اما نکته جالب توجه است

4. Pure joy by desire -- unsought, undeserved, God - given.
[ترجمه ترگمان]لذت خالص، نا امید نشده و خدا رو شکر
[ترجمه گوگل]شادی خالص با میل - unsought، undeserved، God - given

5. Those that come unsought are commonly the most valuable.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که می آیند از همه مهم تر هستند
[ترجمه گوگل]کسانی که ناخوشایند هستند معمولا ارزشمند هستند

6. An unsought pathos came hand in hand with awe.
[ترجمه ترگمان]و با ترس و دلسوزی دست او را در دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک پاتو غیرقابل مشاهده با حادثه همراه بود

7. An unsought pathos came hand in had with awe.
[ترجمه ترگمان]یک نامه رقت انگیز حاکی از همدردی با ترس و وحشت دست او را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک پاتو نابالغ با حسادت همراه بود

8. How cruel to reflect upon the wrong turns and unsought circumstances of an unlucky life.
[ترجمه ترگمان]چه قدر ظالمانه بود که در شرایط غلط و نا امیدی زندگی بدشانسی را منعکس کند
[ترجمه گوگل]چقدر بی رحم به بازتاب اشتباهات اشتباه و شرایط غیرقابل پیش بینی یک زندگی بی بدیل

9. The cream of enjoyment in this life is always impromptu. The chance walk; the unexpected visit; the unpremeditated journey; the unsought conversation or acquaintance.
[ترجمه ترگمان]لذت بردن از این زندگی همیشه بدون مقدمه است راه رفتن، دیدار غیر منتظره، سفر قبلی، گفتگو و آشنایی قبلی
[ترجمه گوگل]کرم لذت بردن در این زندگی همیشه بی نظیر است شانس راه رفتن؛ بازدید غیر منتظره؛ سفر پیشگام مکالمه بدون آگاهی یا آشنایی

10. In the councils of government, we must guard against the acquisition of unwarranted influence, whether sought or unsought, by the military-industrial complex.
[ترجمه ترگمان]در شورای دولتی، ما باید در برابر کسب نفوذ غیرموجه، چه به جستجو و چه unsought، توسط مجموعه نظامی - صنعتی محافظت کنیم
[ترجمه گوگل]در شوراهای حکومت، ما باید در برابر نفوذ غیرقانونی، چه به دنبال و چه غیرمستقیم، توسط مجتمع نظامی-صنعتی بایستیم


کلمات دیگر: