(امریکا - خودمانی) آدم بد، آدم بدجنس (به ویژه آدم بد در فیلم و نمایش و غیره)، زمان گذشته ی فعل: bid، p زمان ماضی فعل bid
bade
(امریکا - خودمانی) آدم بد، آدم بدجنس (به ویژه آدم بد در فیلم و نمایش و غیره)، زمان گذشته ی فعل: bid، p زمان ماضی فعل bid
انگلیسی به فارسی
( bid of . p ) زمان ماضی فعل
بذله
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: a past tense of bid.
• bade is the past tense of some senses of bid.
جملات نمونه
1. he bade them rise
از آنها خواست که برخیزند.
2. i bade them farewell
به آنها بدرود گفتم.
3. He bade us keep in a ready posture.
[ترجمه ترگمان]او به ما دستور داد که خود را آماده نگه داریم
[ترجمه گوگل]او ما را در موقعیت آماده نگه داشته است
[ترجمه گوگل]او ما را در موقعیت آماده نگه داشته است
4. She bade farewell to her son.
[ترجمه ترگمان]از پسرش خداحافظی کرد
[ترجمه گوگل]او با پسرش ازدواج می کند
[ترجمه گوگل]او با پسرش ازدواج می کند
5. We bade them a final farewell.
[ترجمه ترگمان]ما به آن ها وداع نهایی را اعلام کردیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را وداع آخر را به آنها دادیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را وداع آخر را به آنها دادیم
6. He bade me good morning as he passed.
[ترجمه ترگمان]به من دستور داد صبح به خیر و خوشی بگذرد
[ترجمه گوگل]او به من صبح صبح زد، همانطور که گذشت
[ترجمه گوگل]او به من صبح صبح زد، همانطور که گذشت
7. I bade all my friends farewell.
[ترجمه ترگمان]از همه دوستانم خداحافظی کردم
[ترجمه گوگل]من همه دوستانم را وداع گفتم
[ترجمه گوگل]من همه دوستانم را وداع گفتم
8. She stood up, smiling acidly, and bade him good day.
[ترجمه ترگمان]زن از جا برخاست، با ترشرویی لبخند زد و روز به خیر خداحافظی کرد
[ترجمه گوگل]او ایستاد، لبخند اسیدی، و او را روز خوبی داد
[ترجمه گوگل]او ایستاد، لبخند اسیدی، و او را روز خوبی داد
9. I bade her goodnight.
[ترجمه ترگمان]شب به خیر خداحافظی کردم
[ترجمه گوگل]من شب بخیر بهش غذا دادم
[ترجمه گوگل]من شب بخیر بهش غذا دادم
10. Menelaus gave them a courteous greeting and bade them eat their fill.
[ترجمه ترگمان]Menelaus سلام مودبانه به آن ها داد و از آن ها خواست که غذایشان را بخورند
[ترجمه گوگل]Menelaus آنها را یک تبریک مودبانه داد و آنها را پر از غذا خوردن
[ترجمه گوگل]Menelaus آنها را یک تبریک مودبانه داد و آنها را پر از غذا خوردن
11. The woman in her bade her take flight from something that she was not yet capable of understanding.
[ترجمه ترگمان]زن به او دستور داد که از چیزی فرار کند که هنوز قادر به درک آن نیست
[ترجمه گوگل]زن در او دستور داد که او را از چیزی که او هنوز قادر به درک نیست
[ترجمه گوگل]زن در او دستور داد که او را از چیزی که او هنوز قادر به درک نیست
12. They bade both the merchant and his paramour adieu.
[ترجمه ترگمان]به هر دو بازرگان و معشوقه اش اشاره کردند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو بازرگان و طرفدار او را اداره می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو بازرگان و طرفدار او را اداره می کنند
13. She bade her friends good-bye, and again started along the road of yellow brick.
[ترجمه ترگمان]از دوستانش خداحافظی کرد و بار دیگر در امتداد جاده آجری زرد راه افتاد
[ترجمه گوگل]او دوستان خود را به خوبی به یاد می آورد، و دوباره در امتداد جاده آجر زرد آغاز شد
[ترجمه گوگل]او دوستان خود را به خوبی به یاد می آورد، و دوباره در امتداد جاده آجر زرد آغاز شد
14. The superintendent thanked him for his help and bade him goodnight but with a distracted air as though her attention were elsewhere.
[ترجمه ترگمان]سرپرست به خاطر کمک از او تشکر کرد و به او گفت که شب به خیر گذشت، اما با حالتی پریشان، گویی که توجه او به جاه ای دیگر معطوف شده است
[ترجمه گوگل]سرپرست از او برای کمکش تشکر کرد و او را به خوبی شبانه و با هوا پرتلاش کرد، به طوری که توجه او به جاهای دیگر بود
[ترجمه گوگل]سرپرست از او برای کمکش تشکر کرد و او را به خوبی شبانه و با هوا پرتلاش کرد، به طوری که توجه او به جاهای دیگر بود
15. He bade farewell to Kurzlinger and Siegfried after a sustaining breakfast and drove south-west instead of north to Hannover.
[ترجمه ترگمان]با Kurzlinger و Siegfried پس از یک صبحانه پایدار خداحافظی کرد و به جای شمال به هانوور رفت
[ترجمه گوگل]او پس از یک صبحانه صبحانه به Kurzlinger و Siegfried داد و به جای شمال به هانوفر به سمت جنوب غربی رفت
[ترجمه گوگل]او پس از یک صبحانه صبحانه به Kurzlinger و Siegfried داد و به جای شمال به هانوفر به سمت جنوب غربی رفت
I bade them farewell.
به آنها بدرود گفتم.
پیشنهاد کاربران
گذشته فعل bid
invite
ask
and bade his sister sit behind him
و از خواهرش خواست که پشت آن ( اردک ) سوار شود
https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - grethel/
ask
and bade his sister sit behind him
و از خواهرش خواست که پشت آن ( اردک ) سوار شود
https://worldfolklore. net/index. php/2020/05/16/hansel - and - grethel/
برانگیخت
کلمات دیگر: