کلمه جو
صفحه اصلی

scrawny


معنی : لاغر و استخوانی
معانی دیگر : لاغر، نحیف، پوست و استخوان

انگلیسی به فارسی

لاغر واستخوانی


ترسناک، لاغر و استخوانی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: scrawnier, scrawniest
مشتقات: scrawniness (n.)
• : تعریف: extremely thin; gaunt.
مترادف: bony, gaunt, scraggy, skinny
متضاد: brawny, obese
مشابه: attenuated, emaciated, lank, lean, meager, puny, rawboned, scanty, spare, spindly, stunted, thin

- The sick child's legs are weak and scrawny.
[ترجمه ترگمان] پاهای بیمار ضعیف و لاغر است
[ترجمه گوگل] پاها بیمار ضعیف و ضعیف هستند

• very skinny, gaunt, lean, thin
a scrawny person or animal is unpleasantly thin and bony.

مترادف و متضاد

لاغر و استخوانی (صفت)
scrawny

unhealthily thin


Synonyms: angular, bony, gaunt, lank, lanky, lean, rawboned, scraggy, skeletal, skin-and-bones, skinny, spare, undernourished, underweight


Antonyms: chubby, fat, healthy, plump


جملات نمونه

1. There were a few scrawny chickens in the yard.
[ترجمه ترگمان]در حیاط چند مرغ scrawny دیده می شد
[ترجمه گوگل]در حیاط چند جوجه خزنده وجود داشت

2. He looks much too skinny / scrawny to be a weight - lifter.
[ترجمه ترگمان]او بسیار لاغر و لاغر به نظر می رسد که یک وزنه بردار است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد بیش از حد لاغر / scrawny به وزن - آسانسور

3. A few scrawny chickens were scratching around the yard.
[ترجمه ترگمان]چند جوجه لاغر و لاغر در حیاط چنگ می زدند
[ترجمه گوگل]چند جوجه خشخاش در اطراف حیاط خراشیده بود

4. The most you will see is a scrawny arm waving desperately from between the bars.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می بینید یک بازوی نحیف است که به شدت از بین میله ها دست تکان می دهد
[ترجمه گوگل]بیشترین مواردی که مشاهده می کنید، بازوی تیز است که به شدت از میان میله ها می لرزد

5. a scrawny old woman.
[ترجمه ترگمان]یه پیرزن scrawny
[ترجمه گوگل]یک زن پیر زننده

6. His scrawny body was naked except for a loincloth and the tattered remains of a jerkin.
[ترجمه ترگمان]بدن نحیف او لخت بود به جز یک تکه پارچه و بقایای نیم تنه چرمی
[ترجمه گوگل]بدن خراشیده او برهنه بود، مگر برای یک دستمال سفره و باقی مانده های جورکن

7. He was a scrawny, chicken-necked sack of bones, but in spite of his handicap he moved faster than the others.
[ترجمه ترگمان]او یک گونی استخوانی لاغر و استخوانی بود، اما با وجود ضعفی که داشت، سریع تر از دیگران حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]او گریخته استخوان مرغی بود، اما به رغم ضعف او، سریعتر از دیگران حرکت کرد

8. To top this unprepossessing appearance was a thin, scrawny neck which seemed only just to support the weight of his head.
[ترجمه ترگمان]برای بالا آوردن این ظاهر نامطبوع این گردن لاغر و لاغر بود که به نظر می رسید فقط از وزن سرش حمایت می کند
[ترجمه گوگل]به بالای این ظاهر غیرمعمول گردن نازک و ضعیف بود که به نظر می رسید فقط برای حمایت از وزن سرش بود

9. He pointed to a fresh cut on a scrawny root sticking up through the dust.
[ترجمه ترگمان]او به یک بریدگی تازه روی ریشه های استخوانی اشاره کرد که از میان گرد و خاک بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]او به یک برش تازه بر روی یک ریشه کراوندی که از گرد و غبار برمی خورد، اشاره کرد

10. A few scrawny chickens were searching for scraps of food in the dry earth.
[ترجمه ترگمان]چند مرغ scrawny داشتند دنبال تکه های غذا در زمین خشک می گشتند
[ترجمه گوگل]چند جوجه خشخاش به دنبال مواد غذایی در زمین خشک بودند

11. He had long scrawny fingers.
[ترجمه ترگمان]انگشت های دراز scrawny داشت
[ترجمه گوگل]او انگشتان دست چسبیده بود

12. From outside-we see this scrawny bloke in the frame of the doorway, in his grey underpants.
[ترجمه ترگمان]از بیرون، این یارو لاغر و لاغر که در چارچوب در ایستاده بود، با شورت خاکستری
[ترجمه گوگل]از بیرون، ما در این چارچوب درب، در زیر لباس های خاکستری، شاهد این تکه تکه ای هستیم

13. Last time I saw him he was a scrawny kid in Levi's and a dirty T-shirt.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که دیدمش یه بچه scrawny و یه تی شرت کثیف بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار من او را دیدم او یک بچه ترسناک در Levi و یک تی شرت کثیف بود

14. The scrawny swarthy-skinned kid in the mirror blinked back at him.
[ترجمه ترگمان]بچه لاغر و پوستی درون آینه به او چشمک زد
[ترجمه گوگل]کودک خردسال پوستی در آینه به او نگاه کرد

15. We had a lot of scrawny veterans and their scrawny wives for friends.
[ترجمه ترگمان]ما سربازهای scrawny زیادی داشتیم و همسران their برای دوست
[ترجمه گوگل]ما تا به حال بسیاری از جانبازان scrawny و همسران scrawny خود را برای دوستان

پیشنهاد کاربران

لاغرمردنی

پوست و استخوان

– She is a scrawny old woman
– His scrawny body was naked
– The sick child's legs are weak and scrawny


کلمات دیگر: