کلمه جو
صفحه اصلی

viscera


معنی : اندرونه، احشا، دل وروده و جگر و امثال ان
معانی دیگر : امعا و احشا، آگنه

انگلیسی به فارسی

اندرونه، احشا، دل وروده و جگر و امثال ان


علف هرز، احشا، اندرونه، دل وروده و جگر و امثال ان


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: the internal organs of the body, esp. those in the thorax and abdomen.
مشابه: offal

(2) تعریف: the bowels; intestines.
مشابه: bowel

• internal organs, any of the internal organs of the body (especially in the abdominal cavity, i.e. the intestines); entrails

مترادف و متضاد

اندرونه (اسم)
entrails, viscera

احشا (اسم)
viscera

دل و روده و جگر و امثال ان (اسم)
viscera

جملات نمونه

1. The viscera were removed, encased and buried at night by torchlight.
[ترجمه ترگمان]تمام دل و روده در شب با مشعل پوشیده شده و در زیر نور مشعل به خاک سپرده شده بودند
[ترجمه گوگل]عصاره گیاهان برداشته شده، در محوطه قرار گرفته و شب هنگام توسط چراغ قوه به خاک سپرده شد

2. He was holding up nearly all of his viscera with both hands and arms.
[ترجمه ترگمان]تمام دل و روده او را با هر دو دست نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا تمام انگشتان خود را با دست و سلاح نگه داشت

3. Second, Viscera Injury: MCTD and overlap syndrome and other patients, can Wuzangliufu involvement.
[ترجمه ترگمان]دوم، آسیب viscera: MCTD و سندرم overlap و دیگر بیماران، می توانند دخالت کنند
[ترجمه گوگل]دوم، آسیب دیدگی عصبی MCTD و سندرم همپوشانی و دیگر بیماران، می تواند Wuzangliufu دخالت

4. Herniation of abdominal viscera into the thorax following traumatic diaphragmatic rupture can simulate acute tension pneumothorax.
[ترجمه ترگمان]انقباض شکم شکمی در قفسه سینه پس از گسیختگی diaphragmatic پس از ضربه می تواند کشش شدید تنش را شبیه سازی کند
[ترجمه گوگل]فتق ورید عضلانی شکمی به قفسه سینه پس از شکستگی دیافراگم آسیب دیده ممکن است پنوموتوراکس تنش حاد را شبیه سازی کند

5. Sports motions can cause the redistribution of viscera blood flow.
[ترجمه ترگمان]حرکات ورزشی می تواند منجر به توزیع مجدد جریان خون روده ها شود
[ترجمه گوگل]حرکات ورزشی می تواند توزیع جریان خون گاو را ایجاد کند

6. Determination of aluminium in viscera is conducted by adopting microwave digestion technique.
[ترجمه ترگمان]تعیین آلیاژ آلومینیوم با استفاده از تکنیک هضم مایکروویو انجام می شود
[ترجمه گوگل]تعیین آلومینیوم در گلودرد با استفاده از روش هضم میکروویو انجام می شود

7. Heat cellulites viscera when Chilliness with fever, mouth thirst, depressed.
[ترجمه ترگمان]حرارت دل و دل و دل و روده را با تب و تشنگی و افسردگی فرا گرفته بود
[ترجمه گوگل]گرده گلچین علف هرز هنگامی که خشخاش با تب، تشنگی دهان، افسرده است

8. The cervical fascial spaces surrounding the viscera below the hyoid bone of 36 male adult cadavers were investigated by serial sections and injection methods.
[ترجمه ترگمان]فاصله های fascial رحم و اندام های اطراف استخوان hyoid از ۳۶ جسد مرد بزرگ سال توسط بخش های سریال و روش های تزریق مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]فضاهای فامیلی سرویکس که در اطراف ویسکرا در زیر استخوان هیوئید 36 نفر از بیماران بالغ مرد مورد بررسی قرار گرفته توسط بخش های سریالی و روش های تزریق است

9. To detect Cu in fishes viscera and river's bed mud by flame atomic absorption spectrometry.
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص Cu در استخرهای ماهی و گل ولای بس تر رودخانه با استفاده از طیف سنجی جذب اتمی شعله
[ترجمه گوگل]برای شناسایی Cu در ماهی و ویروس و گل تخت رودخانه توسط اسپکترومتر جذب اتمی شعله

10. Conversely, undesirable mood can cause viscera function to be mixed mussily reduce resist the ability of the disease.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، حالت نامطلوب می تواند باعث شود که عملکرد viscera برای کاهش مقاومت در برابر توانایی این بیماری ایجاد شود
[ترجمه گوگل]برعکس، خلق و خوی نامطلوب باعث می شود که عملکرد عضلانی Mussily مخلوط شود و مقاومت در برابر توانایی بیماری را کاهش دهد

11. The report continues to say that the body was entire and that no viscera had been removed.
[ترجمه ترگمان]این گزارش ادامه دارد تا بگوید که بدن کامل شده است و هیچ جسمی از بدنش خارج نشده است
[ترجمه گوگل]گزارش همچنان می گوید که بدن کامل بوده و هیچ گونه ویسکرا برداشته نشده است

12. Tribromoethanol has been reported to be irritant to the viscera of mice and this can cause intestinal problems and death.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که Tribromoethanol به نسبت بوی موش آزاردهنده است و این می تواند موجب مشکلات روده ای و مرگ شود
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که Tribromoethanol باعث ایجاد حساسیت به داخل پوست موش می شود و می تواند باعث مشکلات روده و مرگ شود

13. A vertical lust shivered through her, connecting mind and viscera.
[ترجمه ترگمان]هوسی عمودی در درونش به لرزه افتاد و ذهن و دل و روده اش را به هم وصل کرد
[ترجمه گوگل]شهوت عمودی از طریق او لرزید و ذهن و ذهن را متصل می کرد

14. Very close ratio of unsaturated fatty acids were obtained in viscera, abdomen of sturgeon and muscle of Chalcalburnus chalcoides aralen, which were higher than in muscle of fresh water fish.
[ترجمه ترگمان]نسبت بسیار نزدیکی اسیده ای چرب اشباع نشده در شکم، شکم ماهی خاویار و ماهیچه of chalcoides به دست آمد که بیشتر از چربی ماهی آب شیرین بود
[ترجمه گوگل]نسبت بسیار نزدیکی از اسیدهای چرب اشباع نشده در بین گونه ها، شکم ماهیان خاویاری و ماهیچه Chalcalburnus chalcoides aralen، که بالاتر از ماهیچه ماهی های آب شیرین بود، به دست آمد

15. Capillary accords with spleen on function, so it is owned by spleen in viscera - state.
[ترجمه ترگمان]Capillary با طحال بر سر کار به توافق می رسند، بنابراین به وسیله طحال در وضعیت جسمی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کپیکال با تلخ بر روی عملکرد عمل می کند، به طوری که آن متعلق به طحال در بین گونه ها است - دولت

پیشنهاد کاربران

احشاء

دل و روده


کلمات دیگر: