رها کردن
abstinency
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• self-restraint, forbearance, avoidance
جملات نمونه
1. Answer: Abstinency while take bolus of essence of Jin Suo solid to recuperate can greatly improvement.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: Abstinency در حالی که جوهر عصاره جین suo را برای استراحت انتخاب می کند، می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه گوگل]پاسخ سقط جنین در حالیکه بویژه جوهر جین سون را برای بهبودی به وجود می آورد، می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه گوگل]پاسخ سقط جنین در حالیکه بویژه جوهر جین سون را برای بهبودی به وجود می آورد، می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
2. In mixed religion abstinency in, buddhism gives strictly prohibitive, this is the action that causes because of sex instinct and desire can cause soulful disturbance and trouble most.
[ترجمه ترگمان]در دین مختلط، مکتب بودا به شدت بازدارنده است، این اقدامی است که به خاطر غریزه جنسی و تمایل می تواند موجب ایجاد اغتشاش و آشفتگی بیشتر شود
[ترجمه گوگل]در مذهب مخلوط مذهب، بودیسم به شدت منع مانده است، این عمل است که به دلیل غریزه جنسی باعث می شود و میل می تواند باعث اختلال روحی و بیشتر شود
[ترجمه گوگل]در مذهب مخلوط مذهب، بودیسم به شدت منع مانده است، این عمل است که به دلیل غریزه جنسی باعث می شود و میل می تواند باعث اختلال روحی و بیشتر شود
3. But if normal man is long abstinency, can produce impact to psychological level above all, cause negative effect, cause sexual dysfunction then.
[ترجمه ترگمان]اما اگر فرد عادی abstinency طولانی باشد، می تواند تاثیر منفی بر سطح روانشناسی بالاتر از همه داشته باشد، باعث ایجاد اثر منفی شود، و باعث بدکاری جنسی شود
[ترجمه گوگل]اما اگر مرد عادی تمایلی طولانی داشته باشد، می تواند تأثیری بر سطح روانشناسی بالاتر از همه داشته باشد، منجر به اثر منفی شود، و بنابراین باعث اختلال عملکرد جنسی شود
[ترجمه گوگل]اما اگر مرد عادی تمایلی طولانی داشته باشد، می تواند تأثیری بر سطح روانشناسی بالاتر از همه داشته باشد، منجر به اثر منفی شود، و بنابراین باعث اختلال عملکرد جنسی شود
4. In the Middle Ages, Christianity emphasized on abstinency, but bore with prostitute, and treated prostitution as a necessary evil.
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، مسیحیت بر abstinency تاکید کرد، ولی روسپی بودن را تحمل کرد و فحشا را به عنوان یک شیطان مورد نیاز تلقی کرد
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، مسیحیت بر تمجید تأکید کرد، اما با فاحشه متولد شد و فحشا را به عنوان یک ضرورت مقابله کرد
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، مسیحیت بر تمجید تأکید کرد، اما با فاحشه متولد شد و فحشا را به عنوان یک ضرورت مقابله کرد
5. The course is so long abstinency, husband couldn't help early, baby strong a baby's completion of its first month of life, he is given out to me ceaselessly " quality " date.
[ترجمه ترگمان]این دوره به قدری طولانی است که شوهر نتوانست زود به او کمک کند، کودکی که در ماه اول زندگی اش، به طور لاینقطع به من هدیه می دهد، و به من تاریخ \"کیفیت\" بی وقفه داده می شود
[ترجمه گوگل]این دوره بسیار طولانی است، شوهر می تواند به زود کمک کند، کودک به پایان رسیدن نوزاد از ماه اول زندگی خود را، او به من داده به طور دائم 'کیفیت' داده شده است
[ترجمه گوگل]این دوره بسیار طولانی است، شوهر می تواند به زود کمک کند، کودک به پایان رسیدن نوزاد از ماه اول زندگی خود را، او به من داده به طور دائم 'کیفیت' داده شده است
6. The view undertakes the fidelity after abstinency, marriage is taught before marriage and ban prostitute absolutely.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه وفاداری بعد از ازدواج را بر عهده می گیرد، ازدواج قبل از ازدواج به او آموزش داده می شود و prostitute را به طور کامل منع می کند
[ترجمه گوگل]این دیدگاه پس از بی حرمتی، وفاداری را تحقق می بخشد، ازدواج قبل از ازدواج تدریس می شود و مجازات فاحشه را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این دیدگاه پس از بی حرمتی، وفاداری را تحقق می بخشد، ازدواج قبل از ازدواج تدریس می شود و مجازات فاحشه را ممنوع می کند
7. Just, I or very do not understand, old father how can like on him, and fierce, and strictly, and have not stature, feel on or abstinency send de religious personnel.
[ترجمه ترگمان]درست است، من نمی دانم، پدر پیر چطور می تواند او را دوست داشته باشد و هم به شدت و با شدت و با شدت، و نه احساس کند و نه احساس کند که personnel را می فرستد
[ترجمه گوگل]فقط، من یا خیلی نمی فهمم، پدر قدیمی چگونه می تواند بر او، و شدید و شدید، و به شدت، و نه قد و بلند، احساس می شود و یا سستی ارسال پرسنل مذهبی
[ترجمه گوگل]فقط، من یا خیلی نمی فهمم، پدر قدیمی چگونه می تواند بر او، و شدید و شدید، و به شدت، و نه قد و بلند، احساس می شود و یا سستی ارسال پرسنل مذهبی
8. The belief expresses two polarized aspects of early capitalism: abstinency and indulgence.
[ترجمه ترگمان]این عقیده دو جنبه قطبی سرمایه داری را بیان می کند: abstinency و indulgence
[ترجمه گوگل]این اعتقاد، دو جنبه قطبی از سرکوب و ریاکاری اولیه سرمایه داری را بیان می کند
[ترجمه گوگل]این اعتقاد، دو جنبه قطبی از سرکوب و ریاکاری اولیه سرمایه داری را بیان می کند
9. In addition, 2 people of husband and wife are abstinency meet too for long again, the husband often can be compared in sexual life excited.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ۲ نفر زن و شوهر برای مدت طولانی یکدیگر را ملاقات می کنند، اما این شوهر اغلب در زندگی جنسی هیجان زده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، 2 نفر از همسر و همسر خود را برای مدت طولانی ملاقات می کنند، شوهر اغلب می تواند در زندگی جنسی هیجان زده مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، 2 نفر از همسر و همسر خود را برای مدت طولانی ملاقات می کنند، شوهر اغلب می تواند در زندگی جنسی هیجان زده مقایسه شده است
10. Some chronic prostatitis patients, be full of fear to sexual life, taking abstinency attitude thereby cannot be taken.
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مبتلا به بیماری مزمن، سرشار از ترس از زندگی جنسی و اتخاذ نگرش abstinency هستند و در نتیجه نمی توان آن را اتخاذ کرد
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران مبتلا به پروستاتیت مزمن، پر از ترس در زندگی جنسی هستند، از این رو می توان از نگرش بی حوصلگی اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران مبتلا به پروستاتیت مزمن، پر از ترس در زندگی جنسی هستند، از این رو می توان از نگرش بی حوصلگی اجتناب کرد
11. In Schopenhauer's opinion, the egoism is a starting point and his compassionateness ethics is to outspread, the tallest bourn is the mysterious doctrine of abstinency .
[ترجمه ترگمان]به عقیده شوپنهاور، خودخواهی یک نقطه شروع است و اخلاق compassionateness، یعنی tallest، the mysterious of است
[ترجمه گوگل]به اعتقاد شوپنهاور، خودخواهی نقطه شروع است و اخلاق خیرخواهانه او گسترش است؛ بلندترین گناه، آموزه مرموزی استعفای است
[ترجمه گوگل]به اعتقاد شوپنهاور، خودخواهی نقطه شروع است و اخلاق خیرخواهانه او گسترش است؛ بلندترین گناه، آموزه مرموزی استعفای است
12. AbridgeSex, both neither wants beyond the mark and frequent, also do not need abstinency .
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دوی این دو طرف بیش از حد مجاز و مکرر نیستند، هم چنین نیازی به abstinency ندارند
[ترجمه گوگل]AbridgeSex، هر دو نه می خواهد فراتر از علامت و مکرر، همچنین نیاز به تمدید
[ترجمه گوگل]AbridgeSex، هر دو نه می خواهد فراتر از علامت و مکرر، همچنین نیاز به تمدید
13. But if you must be joined, be about to check through: Abstinency 3 weeks.
[ترجمه ترگمان]اما اگر شما باید به آن ها ملحق شوید، باید از آن عبور کنید: Abstinency ۳ هفته
[ترجمه گوگل]اما اگر شما باید ملحق شوید، در مورد بررسی 3 ماهه Abstinency بررسی کنید
[ترجمه گوگل]اما اگر شما باید ملحق شوید، در مورد بررسی 3 ماهه Abstinency بررسی کنید
پیشنهاد کاربران
پرهیزگاری. تقوا
کلمات دیگر: