کلمه جو
صفحه اصلی

theoretician


معنی : نگرشگر، ویژه گرد در تئوری
معانی دیگر : تئوریسین، نظریه پرداز، دیدمانگر، نگره پرداز (theorist هم می گویند)، theorist : نگرشگر، ویژه گر در تئوری

انگلیسی به فارسی

( theorist =) نگرشگر، ویژه‌گر در تئوری


نظریه پرداز، نگرشگر، ويژه گرد در تئوري


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one whose specialty is the theory or theoretical aspect of a subject or field.

• theory developer, one who studies theories
a theoretician is the same as a theorist.

مترادف و متضاد

نگرشگر (اسم)
theoretician, theorist, theorizer

ویژه گرد در تئوری (اسم)
theoretician, theorist

جملات نمونه

1. We believe that few theoreticians appreciated this point immediately, and therefore discuss it first.
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که تعداد کمی از نظریه پردازان به سرعت از این نکته قدردانی می کنند و بنابراین ابتدا در مورد آن بحث می کنند
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که تعداد کمی از نظریه پردازان این نکته را فورا قدردانی می کنند و بنابراین برای اولین بار آن را مورد بحث قرار می دهند

2. The calculations by Frank and the Soviet theoreticians had dealt with the fusion of proton and deuterium or of two deuterium nuclei.
[ترجمه ترگمان]محاسبات فرانک و صاحب نظران شوروی با ترکیب پروتون و دوتریوم و یا دو هسته می سازیم
[ترجمه گوگل]محاسبات فرانک و نظریه پردازان شوروی با هم تلفیق پروتون و دوتریوم یا دو هسته دوتیم انجام دادند

3. However, where the theoretician can help managers is in providing some framework into which they can put their observations about goals.
[ترجمه ترگمان]با این حال، جایی که نظریه پرداز می تواند به مدیران کمک کند چارچوبی را فراهم می کند که در آن ها می توانند مشاهدات خود را در مورد اهداف بیان کنند
[ترجمه گوگل]با این وجود، جایی که نظریه پرداز می تواند به مدیران کمک کند، در ارائه برخی چارچوبی است که می توانند مشاهدات خود را درباره اهداف ارائه دهند

4. A theoretician is well prepared to consider what the most apt questions about works of art may be.
[ترجمه ترگمان]یک نظریه پرداز بخوبی آماده است که فکر کند the ترین سوالاتی که درباره آثار هنری دارند ممکن است چه باشد
[ترجمه گوگل]یک نظریه پرداز به خوبی آماده در نظر گرفتن آنچه سوالات مناسب ترین مورد آثار هنری ممکن است است

5. But Karplus claimed that nothing gives theoreticians grater satisfaction than to find close harmony between their results and the laboratory results.
[ترجمه ترگمان]اما karplus ادعا می کند که هیچ چیز رضایت theoreticians را به جز پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آن ها و نتایج آزمایشگاهی نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]اما کارلپوس ادعا کرد که چیزی چیزی برای نظریه پردازان رضایت بخش تر از پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آنها و نتایج آزمایشگاهی نیست

6. This is how theoreticians interested in the subject of intergenerational family loyalty might explain it.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چگونه صاحب نظران به موضوع وفاداری خانواده بین نسلی علاقه مند هستند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که نظریه پردازان علاقه مند به موضوع وفاداری خانوادگی بین نسل ها می توانند آن را توضیح دهند

7. The Evangelist is actually the opposite of The Theoretician.
[ترجمه ترگمان]این اصل در حقیقت مخالف The است
[ترجمه گوگل]انجیل در واقع مخالف نظریه پرداز است

8. Li Chang-Zhi is a famous esthetician, literature theoretician and critic who grew up in the 1930s to 1940s in Chinese academic circle.
[ترجمه ترگمان](لی چانگ - ژی)یک نظریه پرداز و منتقد ادبی است که در دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ در یک دایره دانشگاهی چینی بزرگ شد
[ترجمه گوگل]لی چانگ چی، استاد، معروف و منتقد ادبی است که در دهه 1930 تا 1940 در دایره علمی چین بزرگ شده است

9. LI Yu was one famous drama theoretician of Chinese ancient.
[ترجمه ترگمان]لشکر اسلام یو یک نظریه پرداز مشهور از تاریخ چین بود
[ترجمه گوگل]LI یو یکی از معروف ترین نمایشنامه نویسان برجسته چین بود

10. The Theoretician knows everything there is to know about programming.
[ترجمه ترگمان]theoretician همه چیز را می داند که در مورد برنامه نویسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز می داند که همه چیز در مورد برنامه نویسی وجود دارد

11. The problem is, The Theoretician does not know a thing about software development.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که The چیزی در مورد توسعه نرم افزار نمی داند
[ترجمه گوگل]مشکل این است، The Theortite چیزی در مورد توسعه نرم افزار نمی داند

12. Zhang WenTian was an outstanding Marxist theoretician in our party's history.
[ترجمه ترگمان]ژانگ WenTian یک نظریه پرداز مارکسیست و برجسته در تاریخ حزب ما بود
[ترجمه گوگل]ژانگ ونتیان نظریه پرداز برجسته مارکسیستی در تاریخ حزب ما بود

13. Qian Gurong is our country renowned literature theoretician and the literature critic.
[ترجمه ترگمان]کان Gurong یک نظریه پرداز ادبیات و منتقد ادبیات کشور ماست
[ترجمه گوگل]کیان گورونگ، متخصص علوم ادبی کشور و متخصص منتقد ادبیات است

14. A party's theoretician doesn't know what does violence mean.
[ترجمه ترگمان]A party معنی این خشونت را نمی داند
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز حزب نمی داند منظور خشونت چیست

15. DONG Qi chang was a famous painter and theoretician in the Ming Dynasty.
[ترجمه ترگمان]DONG چی چانگ یک نقاش مشهور و نظریه پرداز در سلسله مینگ بوده است
[ترجمه گوگل]دونگ چی چانگ نقاش و نظریه پرداز مشهور در سلسله مینگ بود

پیشنهاد کاربران

theoretician ( عمومی )
واژه مصوب: نظریه‏پرداز
تعریف: کسی که دربارۀ مسائل اجتماعی یا سیاسی یا علمی نظریه‏های جدید ارائه دهد


کلمات دیگر: