کلمه جو
صفحه اصلی

unready


معنی : مردد، کند، غیر اماده، نامهیا، حاضر نشده
معانی دیگر : ناآماده

انگلیسی به فارسی

نامه یا، مردد، کند، غیراماده، حاضر نشده


unready، نامهیا، مردد، حاضر نشده، غیر اماده، کند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: unreadier, unreadiest
مشتقات: unreadily (adv.), unreadiness (n.)
(1) تعریف: not prepared for some action or undertaking.
متضاد: ready

- He was unready to give his speech.
[ترجمه ترگمان] حاضر نبود سخنرانی کند
[ترجمه گوگل] او برای گفتن سخنرانی نداشت

(2) تعریف: not in an appropriate mental or emotional state to do something or face something.
متضاد: ready
مشابه: off guard

- The troops were unready to face the enemy.
[ترجمه ترگمان] سربازان حاضر بودند با دشمن روبرو شوند
[ترجمه گوگل] سربازان با دشمن مواجه شدند

• not prepared, not ready

مترادف و متضاد

مردد (صفت)
acatalectic, hesitant, wavering, hesitating, uncertain, unsure, half-hearted, irresolute, unready, vacillatory

کند (صفت)
late, tardy, heavy, slack, dull, slow, lagging, blate, sluggish, blunt, lazy, loggy, logy, dilatory, unapt, unready, leaden, low-speed, snail-paced

غیر اماده (صفت)
insusceptible, unready

نامهیا (صفت)
unready

حاضر نشده (صفت)
unready

جملات نمونه

1. She may feel unready for the responsibilities of parenthood.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است احساس گناه کند و مسئولیت والدین را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]او ممکن است احساس مسئولیت والدین را نداشته باشد

2. Its first function is to foster an unready psyche to maturity, preparing it to face its world.
[ترجمه ترگمان]اولین وظیفه آن، پرورش یک ذهن unready به بلوغ است و آن را برای مواجهه با جهان خود آماده می کند
[ترجمه گوگل]اولین تابع آن این است که روحیه نامشروع را به بلوغ رسانده و آن را آماده سازد تا با جهان خود مواجه شود

3. This machine is still unready for use.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه هنوز برای استفاده مناسب است
[ترجمه گوگل]این دستگاه هنوز برای استفاده استفاده نشده است

4. You are always unready to leave on time.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه حاضر نیستی به موقع از اینجا بری
[ترجمه گوگل]شما همیشه نمی خواهید وقت خود را صرف کنید

5. With Irollan unready, Findan must to cross the border and risk all - out war the Griffin Empire.
[ترجمه ترگمان]با Irollan unready، Findan باید از مرز عبور کرده و سراسر جنگ گریفین را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]با این که ایرلان نتوانسته است، Findan باید از مرز عبور کند و خطر جنگ تمام عیار را با امپراتوری گریفین به خطر بیندازد

6. She cursed her unready tongue.
[ترجمه ترگمان]او با unready unready را نفرین کرد
[ترجمه گوگل]او زبان نافذ خود را لعنت کرد

7. "It means that children develop sexually much earlier, " Stanhope says. "They are physically ready for sexual reproduction but mentally completely unready. "
[ترجمه ترگمان]استنهوپ می گوید: \" این به این معنی است که کودکان خیلی زودتر از نظر جنسی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]Stanhope می گوید: 'به این معنی است که بچه ها خیلی زودتر جنسی را توسعه می دهند ' آنها از لحاظ جسمی برای تولید مثل جنسی آمادگی کامل دارند اما از لحاظ ذهنی کاملا آماده نیستند '

پیشنهاد کاربران

بدون آمادگی، نسنجیده


کلمات دیگر: