1. She may feel unready for the responsibilities of parenthood.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است احساس گناه کند و مسئولیت والدین را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]او ممکن است احساس مسئولیت والدین را نداشته باشد
2. Its first function is to foster an unready psyche to maturity, preparing it to face its world.
[ترجمه ترگمان]اولین وظیفه آن، پرورش یک ذهن unready به بلوغ است و آن را برای مواجهه با جهان خود آماده می کند
[ترجمه گوگل]اولین تابع آن این است که روحیه نامشروع را به بلوغ رسانده و آن را آماده سازد تا با جهان خود مواجه شود
3. This machine is still unready for use.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه هنوز برای استفاده مناسب است
[ترجمه گوگل]این دستگاه هنوز برای استفاده استفاده نشده است
4. You are always unready to leave on time.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه حاضر نیستی به موقع از اینجا بری
[ترجمه گوگل]شما همیشه نمی خواهید وقت خود را صرف کنید
5. With Irollan unready, Findan must to cross the border and risk all - out war the Griffin Empire.
[ترجمه ترگمان]با Irollan unready، Findan باید از مرز عبور کرده و سراسر جنگ گریفین را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]با این که ایرلان نتوانسته است، Findan باید از مرز عبور کند و خطر جنگ تمام عیار را با امپراتوری گریفین به خطر بیندازد
6. She cursed her unready tongue.
[ترجمه ترگمان]او با unready unready را نفرین کرد
[ترجمه گوگل]او زبان نافذ خود را لعنت کرد
7. "It means that children develop sexually much earlier, " Stanhope says. "They are physically ready for sexual reproduction but mentally completely unready. "
[ترجمه ترگمان]استنهوپ می گوید: \" این به این معنی است که کودکان خیلی زودتر از نظر جنسی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]Stanhope می گوید: 'به این معنی است که بچه ها خیلی زودتر جنسی را توسعه می دهند ' آنها از لحاظ جسمی برای تولید مثل جنسی آمادگی کامل دارند اما از لحاظ ذهنی کاملا آماده نیستند '