1. he positioned the bottle upside down on the table
او بطری را وارونه روی میز قرار داد
2. she turned the bottle upside down
بطری را وارونه کرد.
3. to hang a picture upside down
تصویر را به طور معکوس (وارونه) آویختن
4. to turn a plate upside down
بشقابی را پشت و رو کردن
5. Turn the jar upside down and shake it.
[ترجمه ترگمان]شیشه را وارونه کنید و آن را تکان دهید
[ترجمه گوگل]شیشه را به سمت بالا چرخانید و آن را لرزاند
6. Turning his trousers upside down, she shook out a lot of coins.
[ترجمه ترگمان]شلوارش رو زیر و رو کرد و سکه های فراوانی از جیبش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]شلوارهای خود را به سمت بالا چرخاند و بسیاری از سکه ها را تکان داد
7. You can't turn the facts upside down.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی حقایق را وارونه کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید عواملی را به عقب برگردانید
8. Another poor harvest could turn the country's economy upside down.
[ترجمه ترگمان]یک برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را واژگون کند
[ترجمه گوگل]برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را به سمت پایین بکشد
9. The painting was hung upside down.
[ترجمه آیدا شجاع] آن تابلو وارونه به دیوار آویزان شده بود.
[ترجمه ترگمان]نقاشی سر و ته کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]این نقاشی به عقب رانده شد
10. His sudden death turned her world upside down.
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی او دنیا را زیر و رو کرد
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی او دنیای خود را دچار سردرگمی کرد
11. Thieves had turned the house upside down.
[ترجمه ترگمان]همه دزد خانه را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه گوگل]دزد خانه را به سمت بالا چرخاند
12. The world is being turned upside down by the string of multimedia technologies coming down the pike.
[ترجمه ترگمان]جهان بوسیله رشته ای از تکنولوژی های چند رسانه ای که بر روی نیزه فرود می آیند، وارونه شده است
[ترجمه گوگل]دنیای در حال چرخش با رشته فناوری های چندرسانه ای پایین می آید
13. The burglars turned the flat upside down.
[ترجمه ترگمان]دزدها آپارتمان را وارونه کردند
[ترجمه گوگل]سرقتان صاف و صاف را صاف کرد
14. Turn the cake upside down and cover it with cream.
[ترجمه ترگمان]کیک را وارونه کنید و آن را با کرم بپوشانید
[ترجمه گوگل]کیک را به سمت بالا چرخانید و با کرم پوشانید
15. You turn the map upside down.
[ترجمه ترگمان]نقشه رو زیر و رو کردی
[ترجمه گوگل]شما نقشه را به وارونه انداختید
16. The burglars have turned our house upside down.
[ترجمه ترگمان]دزدها خانه ما را وارونه کرده اند
[ترجمه گوگل]سرقت ها خانه ما را به وحشی تبدیل کرده است