1. therapeutic abortion
سقط جنین برای حفظ سلامتی مادر
2. Therapeutic measures were selected to fit the patient.
[ترجمه ترگمان]اقدامات درمانی برای تناسب با بیمار انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]اقدامات درمانی برای بیمار انتخاب شدند
3. Some claim that the herb has therapeutic value for treating pain.
[ترجمه ترگمان]برخی ادعا می کنند که این گیاه برای درمان درد ارزش درمانی دارد
[ترجمه گوگل]برخی ادعا می کنند که گیاه دارویی برای درمان درد است
4. When I was sad, music had a therapeutic effect.
[ترجمه ترگمان]وقتی غمگین بودم، موسیقی تاثیر درمانی داشت
[ترجمه گوگل]وقتی غمگین شدم، موسیقی اثرات درمانی داشت
5. I find swimming very therapeutic.
[ترجمه ترگمان]من شنا کردن را خیلی خوب می دانم
[ترجمه گوگل]من خیلی شناختم
6. Astanga Yoga is a therapeutic physical exercise that focuses on breathing and relaxation.
[ترجمه ترگمان]یوگا تمرین بدنی درمانی است که بر تنفس و استراحت تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]یوگا Astanga یک تمرین جسمانی است که تمرکز بر تنفس و آرامش است
7. This real clinical problem presents a therapeutic dilemma.
[ترجمه ترگمان]این مشکل بالینی واقعی، یک معمای درمانی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مشکل بالینی واقعی یک معضل درمانی ارائه می دهد
8. The activity of psychoanalysis in the therapeutic setting can not be adequately grasped and stated in mechanistic, quantitative terms.
[ترجمه ترگمان]فعالیت روان کاوی در محیط درمانی نمی تواند به اندازه کافی درک شود و در شرایط مکانیکی و کمی بیان شود
[ترجمه گوگل]فعالیت روانکاوی در تنظیمات درمانی نمیتواند به اندازه کافی درک شود و در شرایط مکانیکی و کیفی بیان شود
9. No doubt writing this book had therapeutic effects for its author.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که نوشتن این کتاب اثرات درمانی برای مولف آن داشته است
[ترجمه گوگل]بدون شک نوشتن این کتاب اثرات درمانی برای نویسنده آن بود
10. That diagnosis is not so much for therapeutic reasons as for administrative and management purposes.
[ترجمه ترگمان]این تشخیص دلایل درمانی برای اهداف مدیریتی و مدیریتی نیست
[ترجمه گوگل]این تشخیص برای اهداف مدیریتی و مدیریتی بسیار دشوار نیست
11. A summary of acute therapeutic stratagems is provided in Table 3-
[ترجمه ترگمان]یک خلاصه از حیله های درمانی حاد در جدول ۳ ارائه شده است:
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از درمان های درمانی حاد در جدول 3-
12. Because of the small difference between therapeutic and toxic levels in the serum, accurate measurements of lithium concentrations are essential.
[ترجمه ترگمان]به دلیل تفاوت کوچک بین سطوح درمانی و سمی در سرم، اندازه گیری دقیق غلظت های لیتیوم بسیار ضروری است
[ترجمه گوگل]به علت تفاوت کمی بین سطوح درمانی و سمی در سرم، اندازه گیری دقیق غلظت لیتیوم ضروری است
13. The therapeutic benefits were undeniable, not merely theoretical.
[ترجمه ترگمان]مزایای درمانی غیرقابل انکار بودند، نه صرفا تئوری
[ترجمه گوگل]مزایای درمانی غیرقابل انکار بود، نه صرفا نظری
14. These families will usually benefit from therapeutic advice very quickly and will implement ideas effectively to make a good improvement.
[ترجمه ترگمان]این خانواده ها معمولا به سرعت از مشاوره درمانی بهره مند خواهند شد و ایده ها را به طور موثر اجرا خواهند کرد تا بهبود خوبی داشته باشند
[ترجمه گوگل]این خانواده ها معمولا از مشاوره درمانی بسیار سریع بهره مند خواهند شد و ایده ها را به طور مؤثر برای بهبود خوب اجرا خواهند کرد