کلمه جو
صفحه اصلی

tetchy


معنی : کج خلق، زود رنج
معانی دیگر : زودخشم، بدخلق، تند مزاج، ناراضی نما

انگلیسی به فارسی

زودرنج، تند مزاج، ناراضی نما، کج خلق


لگد زدن، زود رنج، کج خلق


انگلیسی به انگلیسی

• irritable; moody
a tetchy person is irritable and likely to get cross suddenly without an obvious reason.

مترادف و متضاد

کج خلق (صفت)
morose, sullen, petulant, acidulous, testy, irritable, crabbed, peevish, thwart, fractious, tedious, querulous, techy, snappish, hoity-toity, waspish, snarly, splenetic, tetchy

زود رنج (صفت)
petulant, irritable, peevish, touchy, fractious, querulous, miff, techy, pettish, sorehead, tetchy, umbrageous

جملات نمونه

1. You always get tetchy when you're hungry.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه وقتی گرسنه هستی
[ترجمه گوگل]همیشه گرسنه می شوید

2. She can be a bit tetchy but her bark is worse than her bite.
[ترجمه ترگمان]اون می تونه یه ذره ناراضی به نظر برسه، اما پارس her از گاز زدنش بدتره
[ترجمه گوگل]او می تواند کمی تنگ باشد اما پوست او بدتر از نیش او است

3. He sounded tetchy when I asked him where he'd been.
[ترجمه ترگمان]وقتی ازش پرسیدم کجا بوده ناراضی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]وقتی او از او پرسید که کجا بود، صدایش را تنگ کرد

4. Jane's a bit tetchy this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح جین زودرنج شده
[ترجمه گوگل]جین کمی صاف است

5. He was in a particularly tetchy mood yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز خیلی زودرنج بود
[ترجمه گوگل]او دیروز در خلال خلطی خاصی بود

6. There's no need to be so tetchy!
[ترجمه ترگمان]هیچ احتیاجی نیست که این قدر بدجنس باشی!
[ترجمه گوگل]نیازی نیست که خیلی تنگ باشد

7. And I noticed another thing: Jean-Claude was tetchy.
[ترجمه ترگمان]و من متوجه چیز دیگری شدم: ژان - کلود درهم شکسته بود
[ترجمه گوگل]و من چیز دیگری را متوجه شدم ژان کلود بود

8. He guesses that's why Paul is sometimes tetchy with Keith.
[ترجمه ترگمان]او حدس می زند که به همین دلیل است که پاول گاهی اوقات از کیث بدخلق می شود
[ترجمه گوگل]او گمان می کند که به همین دلیل است که پولس گاهی اوقات با کیت برخورد می کند

9. Tetchy, funny, ugly and clever, this replays the dynamic of a first-class film noir.
[ترجمه ترگمان]خنده دار، خنده دار، زشت و هوشمندانه، این نمایش مجدد پویایی یک فیلم نوار درجه اول را نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]تکه تکه، خنده دار، زشت و هوشمندانه، این تکرار پویایی یک فیلم درجه اول فیلم

10. But he was more withdrawn, tetchy.
[ترجمه ترگمان]اما اون بیشتر از این بدتر بود
[ترجمه گوگل]اما او بیشتر اخراج شد

11. Wounded, tetchy and less effective than It'should be, America is still the power that counts.
[ترجمه ترگمان]مجروح، زودرنج و کم تر از آنچه باید باشد، آمریکا هنوز قدرتی است که به حساب می آید
[ترجمه گوگل]زخمی، ضعیف و کمتر موثر از آن باید باشد، آمریکا هنوز قدرت است که شمارش دارد

12. There's no need to be so tetchy ( with me )!
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که این قدر زودرنج باشی
[ترجمه گوگل]نیازی نیست که خیلی متصور باشد (با من)!

13. Be careful what you say to Anna - she's in a rather tetchy mood.
[ترجمه ترگمان]حواست را جمع کن که به آنا چه می گویی
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که شما به آنا می گوئید - او در حالت خشن نهفته است

14. Meredith went up to the rehearsal room in a less tetchy state of mind.
[ترجمه ترگمان]مردیت به اتاق تمرین رفت
[ترجمه گوگل]مرید در یک اتاق تمرین در یک حالت افراطی کمتری رفت


کلمات دیگر: