کلمه جو
صفحه اصلی

scorched


معنی : سوخته، بو داده
معانی دیگر : بو داده، سوخته

انگلیسی به فارسی

بو داده، سوخته


سوزانده، سوخته، بو داده


انگلیسی به انگلیسی

• burned slightly; parched by intense heat

مترادف و متضاد

سوخته (صفت)
adust, burned, scorched

بو داده (صفت)
scorched

جملات نمونه

1. scorched earth policy
(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همه چیز به ویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن

2. he scorched the court with his caricatures
با کاریکاتورهای خود دربار را مورد انتقاد شدید قرار داد.

3. she scorched my shirt while ironing it
هنگام اتو کشی پیراهن مرا سوزاند.

4. the long drought had scorched the leaves of the trees
خشکسالی ممتد برگ های درختان را پلاسیده کرده بود.

5. one side of the kebab was scorched and the other side was raw
یک طرف کباب سوخته و طرف دیگر آن خام بود.

6. The iron was too hot and he scorched the shirt.
[ترجمه ترگمان]آهن سخت گرم بود و پیراهن را سوزاند
[ترجمه گوگل]آهن خیلی گرم بود و پیراهن را سوزاند

7. I scorched my dress with the iron.
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را با آهن برشته کردم
[ترجمه گوگل]لباس من را با آهن سوزاندم

8. I scorched my dress when I was ironing it.
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول اتو کردن آن بودم لباسم را سوزاند
[ترجمه گوگل]وقتی لباسش را خشک کردم، لباسم را سوزاندم

9. The hot iron scorched the tablecloth.
[ترجمه ترگمان]اتو داغ رومیزی را سوزاند
[ترجمه گوگل]آهن گرم ذوب را سوزاند

10. His article was scorched by his government.
[ترجمه ترگمان]مقاله او توسط دولت او سوزانده شد
[ترجمه گوگل]مقاله او توسط دولت او سوزانده شد

11. The heat scorched the fine hairs on her arms.
[ترجمه ترگمان]گرما موهای زیبای او را سوزاند
[ترجمه گوگل]گرما از موهایش بر روی دستش سوزانده شد

12. The lawn looked scorched after days of sunshine.
[ترجمه ترگمان]پس از روزه ای آفتابی، چمن سبز شده بود
[ترجمه گوگل]چمن پس از روزهای آفتاب سوزانده شد

13. She scorched to victory in the sprint final.
[ترجمه ترگمان]با آخرین سرعت خودش را به پیروزی رساند
[ترجمه گوگل]او در پیروزی در نهایی با حداکثر سرعت دویدن سقوط کرد

14. The surrounding buildings were scorched by the heat of the explosion.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های اطراف در اثر گرمای انفجار سوخته بودند
[ترجمه گوگل]ساختمان های اطراف آن بوسیله گرما انفجار سوزانده شده بود

پیشنهاد کاربران

سوزان، آتشین


کلمات دیگر: