بطورمطلق، مطلقا، بطورمجرد، بخودی خود
abstractly
بطورمطلق، مطلقا، بطورمجرد، بخودی خود
انگلیسی به انگلیسی
• theoretically, hypothetically; distractedly, in an absent-minded manner
جملات نمونه
1. It is hard to think abstractly in these conditions.
[ترجمه ترگمان]انتزاعی کردن در این شرایط دشوار است
[ترجمه گوگل]در این شرایط دشوار است که به طور خلاصه فکر کنیم
[ترجمه گوگل]در این شرایط دشوار است که به طور خلاصه فکر کنیم
2. Also abstractly introduced is the relevant knowledge of UML and iterative development.
[ترجمه ترگمان]همچنین معرفی انتزاعی دانش مرتبط با UML و توسعه تکرارشونده است
[ترجمه گوگل]همچنین به طور انتزاعی دانش شناختی از UML و توسعه تکراری معرفی شده است
[ترجمه گوگل]همچنین به طور انتزاعی دانش شناختی از UML و توسعه تکراری معرفی شده است
3. He described his idea abstractly, without any illustrative examples.
[ترجمه ترگمان]او ایده خود را انتزاعی و بدون هیچ مثال گویا توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او اظهار نظر خود را به طور خلاصه، بدون هیچ نمونه ای از توضیحات
[ترجمه گوگل]او اظهار نظر خود را به طور خلاصه، بدون هیچ نمونه ای از توضیحات
4. Abstractly he accepted the possibility that his sister was misbehaving.
[ترجمه ترگمان]Abstractly او این احتمال را که خواهرش بد رفتار می کند را پذیرفت
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه او این احتمال را پذیرفت که خواهرش ناسازگار بود
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه او این احتمال را پذیرفت که خواهرش ناسازگار بود
5. Can we talk about success abstractly?
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم در مورد انتزاعی موفقیت انتزاعی صحبت کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در مورد موفقیت به طور انتزاعی صحبت کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در مورد موفقیت به طور انتزاعی صحبت کنیم؟
6. You must first describe your problem abstractly, in terms of fundamental structures and properties.
[ترجمه ترگمان]شما باید ابتدا مشکل خود را به طور انتزاعی و از نظر ساختار و ویژگی های اساسی توصیف کنید
[ترجمه گوگل]ابتدا باید خود را به طور انتزاعی، از لحاظ ساختارها و خواص بنیادی، توصیف کنید
[ترجمه گوگل]ابتدا باید خود را به طور انتزاعی، از لحاظ ساختارها و خواص بنیادی، توصیف کنید
7. The book texts exist abstractly, independent of form.
[ترجمه ترگمان]متون کتاب انتزاعی و مستقل از فرم وجود دارند
[ترجمه گوگل]متون کتاب به طور انتزاعی، مستقل از شکل هستند
[ترجمه گوگل]متون کتاب به طور انتزاعی، مستقل از شکل هستند
8. This paper also describes abstractly distributed multistep intrusion scenario modeling based on BNF.
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین به طور انتزاعی و انتزاعی مدل scenario نفوذ مبتنی بر BNF را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین مدلسازی سناریو نفوذ چندتایی توزیع شده انتزاعی را بر اساس BNF توصیف میکند
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین مدلسازی سناریو نفوذ چندتایی توزیع شده انتزاعی را بر اساس BNF توصیف میکند
9. We analysis the course content of "Architectonics" abstractly, the important knowledge spot is extracted as the courseware module to integrate the online learning system.
[ترجمه ترگمان]ما محتوای این درس را انتزاعی و انتزاعی تجزیه و تحلیل می کنیم، نقطه دانش مهم به عنوان ماژول courseware برای ادغام سیستم یادگیری آنلاین استخراج می شود
[ترجمه گوگل]ما محتوای انتزاعی Architectonics را به طور انتزاعی تحلیل می کنیم، نقطه ی مهم دانش به عنوان یک برنامه ی آموزشی برای یکپارچه سازی سیستم یادگیری آنلاین استخراج می شود
[ترجمه گوگل]ما محتوای انتزاعی Architectonics را به طور انتزاعی تحلیل می کنیم، نقطه ی مهم دانش به عنوان یک برنامه ی آموزشی برای یکپارچه سازی سیستم یادگیری آنلاین استخراج می شود
10. Like a lot of people who inherit or marry wealth, Straus viewed money abstractly.
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از افرادی که ثروت را به ارث می برند یا با ثروت ازدواج می کنند انتزاعی پول را انتزاعی می دانند
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از افرادی که ثروت را به ارث می برند یا ازدواج می کنند، Straus پول های انتزاعی را مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از افرادی که ثروت را به ارث می برند یا ازدواج می کنند، Straus پول های انتزاعی را مشاهده کرد
11. The Riemann sphere still describes the array of physically distinct possibilities, but now only abstractly.
[ترجمه ترگمان]فضای ریمان هنوز آرایه احتمالات متمایز فیزیکی را توصیف می کند، اما در حال حاضر فقط انتزاعی است
[ترجمه گوگل]کروم ریمان هنوز آرایه ای از امکانات جسمی متمایز را توصیف می کند، اما در حال حاضر تنها انتزاعی است
[ترجمه گوگل]کروم ریمان هنوز آرایه ای از امکانات جسمی متمایز را توصیف می کند، اما در حال حاضر تنها انتزاعی است
12. His suit was disheveled, his shoes caked with mud; his hands moved abstractly before him.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوارش ژولیده بود، کفش هایش با گل پوشیده شده بود؛ دستانش به طور جدی قبل از او حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار او خراشیده بود، کفش های او را با گل گشاد؛ دستانش به طور انتزاعی قبل از او نقل مکان کرد
[ترجمه گوگل]کت و شلوار او خراشیده بود، کفش های او را با گل گشاد؛ دستانش به طور انتزاعی قبل از او نقل مکان کرد
13. Do not offend me, otherwise I one fist hits you very abstractly.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت یک مشت محکم به تو مشت می زنم
[ترجمه گوگل]آیا من را مورد آزار و اذیت قرار ندهید، در غیر این صورت من یک مشت به شما بسیار انتزاعی بازدید
[ترجمه گوگل]آیا من را مورد آزار و اذیت قرار ندهید، در غیر این صورت من یک مشت به شما بسیار انتزاعی بازدید
14. Now the problem arises: How am I to change, not abstractly, the relationship that is now based on self-centred pursuits and pleasures?
[ترجمه ترگمان]اکنون مشکل پیش می آید: من چگونه باید تغییر کنم، نه انتزاعی، و نه انتزاعی، رابطه که بر پایه علایق و تفریحات خود محور استوار است؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشکل ایجاد می شود چگونه من باید تغییر، و نه انتزاعی، رابطه است که در حال حاضر بر اساس تمرکز و محبت های خود محور است؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشکل ایجاد می شود چگونه من باید تغییر، و نه انتزاعی، رابطه است که در حال حاضر بر اساس تمرکز و محبت های خود محور است؟
پیشنهاد کاربران
انتزاعی
کلمات دیگر: