1. Some companies have already voluntarily disclosed similar information .
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت ها هم اکنون به طور داوطلبانه اطلاعات مشابهی را فاش کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت ها در حال حاضر به طور داوطلبانه اطلاعات مشابه را افشا کرده اند
2. They will never voluntarily relinquish their independence.
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز به طور داوطلبانه از استقلال خود دست نخواهند کشید
[ترجمه گوگل]آنها هرگز به طور داوطلبانه استقلال خود را از دست نخواهند داد
3. He voluntarily surrendered to the police.
[ترجمه ترگمان]او داوطلبانه به پلیس تسلیم شد
[ترجمه گوگل]او به طور داوطلبانه به پلیس تسلیم شد
4. Last June, he closed his business voluntarily and signed his assets over to someone else.
[ترجمه ترگمان]ماه ژوئن گذشته، او به طور داوطلبانه کارش را تعطیل کرد و دارایی های خود را به کس دیگری واگذار کرد
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن، کسب و کار خود را به طور داوطلبانه بسته و دارایی خود را به شخص دیگری امضا کرد
5. He voluntarily surrendered himself to the police.
[ترجمه ترگمان]او داوطلبانه خود را تسلیم پلیس کرد
[ترجمه گوگل]او به طور داوطلبانه خود را به پلیس تسلیم کرد
6. He surrendered voluntarily to his enemies.
[ترجمه ترگمان]او داوطلبانه تسلیم دشمنانش شد
[ترجمه گوگل]او به طور داوطلبانه به دشمنان خود تسلیم شد
7. They subscribed materials voluntarily.
[ترجمه ترگمان]آن ها داوطلبانه موادی را امضا کردند
[ترجمه گوگل]آنها مواد داوطلبانه اشتراک دارند
8. He made the promise quite voluntarily.
[ترجمه ترگمان]او تعهد خود را کاملا به طور داوطلبانه انجام داد
[ترجمه گوگل]او وعده داده بود کاملا داوطلبانه
9. They were said to have left their land voluntarily.
[ترجمه ترگمان]گفته می شد که آن ها داوطلبانه land را ترک کرده اند
[ترجمه گوگل]گفته شد که آنها زمین خود را به طور داوطلبانه ترک کرده اند
10. Susan worked in the studios voluntarily, to gain experience.
[ترجمه ترگمان]سوزان به طور داوطلبانه در استودیو کار می کرد تا تجربه کسب کند
[ترجمه گوگل]سوزان به طور داوطلبانه در استودیو ها کار می کرد تا تجربه ای کسب کند
11. I would only leave here voluntarily if there was a big chance to work abroad.
[ترجمه ترگمان]اگر شانس بزرگی برای کار کردن در خارج از کشور وجود داشت، من داوطلبانه اینجا را ترک می کردم
[ترجمه گوگل]من فقط در صورتی که فرصتی برای کار در خارج از کشور وجود داشته باشد، به طور داوطلبانه ترک خواهم کرد
12. He was not asked to leave—he went voluntarily.
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست ترک کند - داوطلبانه به آنجا رفت
[ترجمه گوگل]از او خواسته نشد ترک کند - او داوطلبانه رفت
13. We prefer you to work voluntarily rather than by coercion.
[ترجمه ترگمان]ما ترجیح می دهیم که شما به صورت داوطلبانه کار کنید تا به اجبار
[ترجمه گوگل]ما ترجیح می دهیم که شما به تنهایی کار کنید و نه به دلیل اجبار
14. Steir voluntarily surrendered his license to the State.
[ترجمه ترگمان]Steir داوطلبانه پروانه خود را به دولت تسلیم کرد
[ترجمه گوگل]استیر داوطلبانه مجوز خود را به دولت تسلیم کرد