کلمه جو
صفحه اصلی

absentee ballot


رای غیابی، ارسال ورقه رای بطور غیابی

انگلیسی به فارسی

ارسال ورقه‌ی رأی به‌طور غیابی


رای گیری غیابی، ارسال ورقه رای بطور غیابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a ballot to be marked and delivered to an election official before election day because the voter will be unable to be at the polls on that day.

• ballot used by citizens who are unable to vote at their regular polling place on an election day (usually sent by mail)

جملات نمونه

1. You can also get an absentee ballot within three days if your application is received before Oct. 2
[ترجمه ترگمان]در صورتی که تقاضانامه تان قبل از ۲ اکتبر دریافت شود، می توانید در عرض سه روز یک برگه رای دریافت کنید
[ترجمه گوگل]اگر درخواست شما قبل از 2 اکتبر دریافت شد، می توانید در عرض سه روز از رای گیری غیابی دریافت کنید

2. An absentee ballot was counted in that race and moved the candidates further apart.
[ترجمه ترگمان]یک رای غیابی در آن مسابقه شمارش شد و کاندیداها را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]یک رای مخالف در این مسابقه محاسبه شد و نامزدها را از هم جدا کردند

3. Absentee ballots were tallied three days after the election.
[ترجمه ترگمان]برگه های رای در سه روز پس از انتخابات اعلام شدند
[ترجمه گوگل]رای دهندگان بیگانه سه روز پس از انتخابات محاسبه شدند

4. I've already turned in my absentee ballot. I've been watching the news about people who voted in '08 but don't feel their vote is going to make a difference this time around.
[ترجمه ترگمان]من قبلا در برگه رای my شده بودم من اخبار مربوط به افرادی که در سال ۲۰۰۸ رای دادند را تماشا کردم اما احساس نمی کنم رای آن ها در این زمان تغییری ایجاد کند
[ترجمه گوگل]من قبلا در رای منفی غیبت کردم من تماشای اخبار در مورد افرادی که در '08 رای دادند، اما احساس نمی کنند که رای خود را در این زمان تغییر می دهند

5. Bush, who cast an absentee ballot for Sen.
[ترجمه ترگمان]بوش، که برگه رای خود را برای سناتور نامزد کرد
[ترجمه گوگل]بوش، که یک رای مخالف را برای سنا برگزید

6. The return of an ongoing absentee ballot as undeliverable .
[ترجمه ترگمان]بازگشت یک برگه رای در حال پیشرفت به عنوان undeliverable
[ترجمه گوگل]بازگشت یک رای گیری غیابی در حال انجام به عنوان غیر قابل انتقال

7. He has already voted by absentee ballot.
[ترجمه ترگمان]او قبلا با رای دادن absentee رای داده بود
[ترجمه گوگل]او قبلا توسط رای مخالف رای داده است

8. C 05 Voting by proxy or by absentee ballot shall not be permitted.
[ترجمه ترگمان]- رای گیری به دست نماینده یا از طریق رای absentee مجاز نخواهد بود
[ترجمه گوگل]C 05 رأی دهی توسط پروکسی یا رأی گیری غایب مجاز نمی باشد

9. Buchanan and the pundits credit Forbes' early use of absentee ballots.
[ترجمه ترگمان]تام بیوکنن و صاحب نظران از نخستین استفاده خود از برگه های رای غیابی اعتبار بخشیدند
[ترجمه گوگل]بوچانان و اداره اعتبارات اعتبارات فوربس را از رأی گیری های غیابی استفاده می کنند

10. She insisted that the boys vote as Avonites by absentee ballot and send the envelopes to her for transmittal to polling officials.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که این پسرها با رای دادن absentee رای بدهند و پاکت ها را برای واگذاری به مقامات حوزه رای گیری به او بفرستند
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که پسران به وسیله رای مخالف به عنوان Avonites رای دهند و پاکت نامه های خود را برای انتقال به مقامات رای گیری ارسال کنند

11. I've told you before about Florence Steen of South Dakota, who was 88 years old, and insisted that her daughter bring an absentee ballot to her hospice bedside.
[ترجمه ترگمان]قبلا در مورد فلورانس آستین، داکوتای جنوبی، که ۸۸ ساله بود، به شما گفته ام و اصرار داشت که دخترش یک برگه رای از کنار تخت خانگی خود بیاورد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به فلورانس استین از داکوتای جنوبی که 88 ساله بود گفتم قبل از اینکه شما را مطلع کردم، اصرار داشت که دخترش یک رای مخالف را به تخت بیمارستان خود برگرداند

12. I urge any American living outside the country to get an early start checking his/her registration and receiving an absentee ballot, because it can take a while.
[ترجمه ترگمان]من از هر آمریکایی که در خارج از کشور زندگی می کند را ترغیب می کنم که زودتر ثبت نام خود را چک کرده و یک برگه رای داده دریافت کند، چون می تواند مدتی طول بکشد
[ترجمه گوگل]من از هر گونه زندگی آمریکایی در خارج از کشور می خواهم که در ابتدا از ثبت نام خود و دریافت بیانیه ای غافلگیر شود، زیرا می تواند مدتی طول بکشد

13. Her daughter arranged for the ambulance ride at the last minute after Owen failed to get an absentee ballot.
[ترجمه ترگمان]دخترش ترتیبی داد که در آخرین دقیقه پس از اینکه اوون موفق به اخذ رای غایب نشد، سوار آمبولانس شود
[ترجمه گوگل]دختر او برای رسیدن به آمبولانس در آخرین لحظه پس از اوون موفق به دریافت یک رای غایب

14. That was mainly because I was in Hong Kong already and I couldn't be bothered to figure out how to do an absentee ballot and I thought for sure Al Gore was going to win.
[ترجمه ترگمان]این مساله عمدتا به این دلیل بود که من قبلا در هنگ کنگ بودم و نمی توانستم به خود زحمت بدهم تا چطور یک برگه رای داده شود و من فکر کردم که \"آل گور\" برنده خواهد شد
[ترجمه گوگل]این عمدتا به این دلیل بود که من در هنگ کنگ بودم و من نمی توانستم ناراحت شوم که چگونه یک رای مخالف را انجام دهم و من فکر کردم که آل گور قصد دارد برنده شود

پیشنهاد کاربران

رای غیر حضوری
رای غیابی


کلمات دیگر: