1. it is useless to expostulate with a stubborn man
پند دادن به آدم یکدنده بی فایده است.
2. o, you, useless winding stomach . . .
ای شکم بی هنر پیچ پیچ . . .
3. further discussion is useless
بحث اضافی بیهوده است.
4. people grew weary of that useless war
کم کم مردم از آن جنگ بیهوده بیزار شدند.
5. speculation about the distant future is useless
گمان پردازی درباره ی آینده ی دراز مدت بی فایده است.
6. he did not want to drag the country into a useless war
نمی خواست کشور را وارد جنگ بیهوده ای بکند.
7. The shelves were covered with ornaments and useless knick-knacks.
[ترجمه ترگمان]قفسه ها پوشیده از جواهرات و خرت و پرت بود
[ترجمه گوگل]قفسه ها با زیور آلات و کتک کاری بی فایده پوشیده شده بود
8. Learning without thought is useless; thought without learning is dangerous.
[ترجمه ترگمان]یاد گرفتن بدون فکر بی فایده است؛ بدون این که یاد بگیرد خطرناک است
[ترجمه گوگل]یادگیری بدون فکر بی فایده است؛ فکر بدون یادگیری خطرناک است
9. They weeded out useless books from library.
[ترجمه ترگمان]آن ها کتاب های بی مصرف را از کتابخانه کنده بودند
[ترجمه گوگل]آنها کتابهای بی فایده را از کتابخانه بیرون کشیدند
10. It is useless to muse upon past errors.
[ترجمه ترگمان]اندیشیدن درباره خطاهای گذشته بی فایده است
[ترجمه گوگل]بی فایده است که بر خطاهای گذشته متمرکز شویم
11. He knew it was useless to protest.
[ترجمه ترگمان]می دانست که اعتراض بی فایده است
[ترجمه گوگل]او می دانست که برای اعتراض بی فایده است
12. A well devoid of water is useless.
[ترجمه ترگمان]آب خالی از آب بی فایده است
[ترجمه گوگل]خوب از آب بی فایده است
13. The doctor concluded that further treatment would be useless.
[ترجمه ترگمان]پزشک به این نتیجه رسید که درمان بیشتر بی فایده خواهد بود
[ترجمه گوگل]دکتر نتیجه گرفت که درمان بیشتر بی فایده خواهد بود
14. She tried to work, but it was useless .
[ترجمه ترگمان]سعی کرد کار کند، اما بی فایده بود
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا کار کند، اما بی فایده بود
15. The most stringent laws in the world are useless unless there is the will to enforce them.
[ترجمه ترگمان]قوانین سخت و سخت در جهان بی فایده است مگر آنکه اراده نافذ ساختن آن ها وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]قوانین سختگیرانه ترین در جهان بی فایده است مگر اینکه اراده برای اجرای آنها وجود داشته باشد
16. A car is useless without gasolene.
[ترجمه ترگمان] یه ماشین بدون \"gasolene\" بی استفاده ست
[ترجمه گوگل]یک ماشین بدون بنزین بی فایده است
17. The collision reduced the car to a useless wreck.
[ترجمه ترگمان]برخورد اتومبیل باعث کاهش تصادف اتومبیل شد
[ترجمه گوگل]برخورد این ماشین را به یک خراب بی فایده کاهش داد
18. Her efforts to avoid him proved useless.
[ترجمه ترگمان]تلاش های او برای اجتناب از او بی فایده بود
[ترجمه گوگل]تلاش او برای جلوگیری از او بی فایده است