1. the upbringing of children is not easy
تربیت بچه کار آسانی نیست.
2. politeness is a mark of good upbringing
ادب نشانه ی تربیت صحیح است.
3. Mine was a conventional family upbringing.
[ترجمه ترگمان]زندگی من یک تربیت خانوادگی متعارف بود
[ترجمه گوگل]ماین یک تربیت خانواده متعارف بود
4. I wonder what it was about her upbringing that made her so insecure.
[ترجمه ادریس] نمیدانم چه چیزی هنگام پرورش او وجود داشته که اورا خیلی نا امن ساخت.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه چیزی در مورد تربیت او بود که او را خیلی احساس ناامنی می کرد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که در مورد رشد او چه چیزی بود که او را ناامن ساخت
5. The children had had a harsh upbringing.
[ترجمه ترگمان]بچه ها تربیت سختی داشتند
[ترجمه گوگل]بچه ها یک تربیت سخت داشتند
6. Martin's upbringing shaped his whole life.
[ترجمه ترگمان]طرز تربیت مارتین تمام زندگیش را شکل داده بود
[ترجمه گوگل]تربیت مارتین تمام عمر خود را شکل داد
7. Her political consciousness sprang from her upbringing when her father's illness left the family short of money.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیماری پدرش مقدار زیادی پول را از دست داد، آگاهی سیاسی او از طرز تربیت او به جا جست
[ترجمه گوگل]هوشیاری سیاسی او از دوره تربیت او آغاز شد، زمانی که بیماری پدرش خانواده اش را از پول کم کرد
8. We are inescapably conditioned by our upbringing.
[ترجمه ترگمان]ما بسیار مقید به تربیت ما هستیم
[ترجمه گوگل]ما به طور غیرقابل پیش بینی از طریق تربیت ما متضرر می شویم
9. Her French upbringing gives her certain advantages over other students in her class.
[ترجمه ترگمان]تربیت فرانسوی او مزایای ویژه ای نسبت به سایر دانشجویان در کلاس دارد
[ترجمه گوگل]تربیت فرانسوی او مزایای خاص خود را نسبت به دانشجویان دیگر در کلاس او می دهد
10. He finally rebelled against his strict upbringing.
[ترجمه ترگمان]او بالاخره در برابر طرز تربیت او شورش کرد
[ترجمه گوگل]او در نهایت باورش سخت است
11. He rebelled against his puritanical upbringing.
[ترجمه ترگمان]او در برابر upbringing مقدس او شورش کرد
[ترجمه گوگل]او علیه تربیت خویشاوندی خویش شورش کرد
12. Mike had had a strict upbringing.
[ترجمه ترگمان]مایک تربیت سختی داشت
[ترجمه گوگل]مایک تا به حال آموزش دقیق داشت
13. I thought that my upbringing was "normal", whatever that is.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که تربیت من \"عادی\" است، هر چیزی که هست
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که تربیت من عادی است، هر چه که باشد
14. My upbringing prepared me for anything.
[ترجمه ترگمان]تربیت My مرا به خاطر هر چیزی آماده کرده بود
[ترجمه گوگل]تربیت من برای من آماده شد