1. voracious appetite
اشتهای سیری ناپذیر
2. Pigs are voracious feeders.
[ترجمه Hassan] خوک ها خورنده های بسیار حریص و سیری ناپذیری هستند
[ترجمه ترگمان]خوک feeders خیلی feeders
[ترجمه گوگل]خوک ها فیدرهای ویفر هستند
3. Joseph Smith was a voracious book collector.
[ترجمه Hassan] جوزف اسمیت یک جمع کننده حریص کتاب بود.
[ترجمه ترگمان]جوزف اسمیت یک کلکسیونر کتاب بود
[ترجمه گوگل]جوزف اسمیت یک گردآورنده کتاب شاد بود
4. Her appetite for information was voracious .
[ترجمه علیرضا] اشتیاق او برای اطلاعات سیری ناپذیر بود
[ترجمه Hassan] شوق او برای گردآوری اطلاعات بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]اشتهای او برای اطلاعات بسیار شدید بود
[ترجمه گوگل]اشتیاق او برای اطلاعات غلیظ بود
5. Walburga once suppressed the voracious appetite of a child by having her consume three ears of grain.
[ترجمه ترگمان]Walburga یک بار اشتهای شدید یک کودک را با مصرف سه تکه گندم، سرکوب کرد
[ترجمه گوگل]Walburga یک بار اشتیاق شاداب یک کودک را با داشتن او سه گوش دانه ای را سرکوب کرد
6. He has a voracious appetite for knowledge about what is happening around every corner in New York City.
[ترجمه ترگمان]او اشتهای شدیدی برای دانش در مورد آنچه در هر گوشه نیویورک در حال رخ دادن است دارد
[ترجمه گوگل]او اشتیاق غرورآمیز برای دانستن درباره آنچه در اطراف هر گوشه ای در شهر نیویورک اتفاق می افتد، دارد
7. A voracious reader, Vea is adamant about the pursuit of writing excellence.
[ترجمه ترگمان]یک خواننده حریص، Vea در مورد پی گیری برتری نوشتن، سرسخت است
[ترجمه گوگل]خواننده غریبه، وا در مورد پیگیری نوشتن برتری است
8. I had not expected it, a voracious silence that was capable of sucking oxygen from our common space.
[ترجمه ترگمان]انتظار آن را نداشتم، سکوتی طولانی که قادر به مکیدن اکسیژن از فضای عمومی ما بود
[ترجمه گوگل]من آن را انتظار نداشتم، سکوت غریزی بود که قادر به مکیدن اکسیژن از فضای مشترک ما بود
9. The voracious shrews and chickadees await them.
[ترجمه ترگمان]The و chickadees منتظر آن ها هستند
[ترجمه گوگل]خرگوش ها و chickadees یخ زده در انتظار آنها هستند
10. Her good readers are voracious and read their weight in books every week, while the slow readers lag behind.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان خوب او حریصانه هستند و هر هفته وزن خود را در کتاب می خوانند، در حالی که خوانندگان آهسته عقب هستند
[ترجمه گوگل]خوانندگان خوب او غرور و وزن خود را در هر هفته در کتاب می خوانند، در حالی که خوانندگان آهسته عقب مانده اند
11. As dieting progresses, the feeling hardens into voracious hunger; restlessness gives way to energy-conserving lethargy.
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت رژیم غذایی، احساس سخت می شود و به گرسنگی شدید تبدیل می شود؛ بی قراری راهی برای صرفه جویی در مصرف انرژی می شود
[ترجمه گوگل]با پیشرفت رژیم غذایی، احساس گرسنگی غرق می شود؛ بیقراری به آرامش بخش انرژی کمک می کند
12. Slugs and snails Soft-bodied, voracious molluscs that often shelter by day beneath leaves and plant debris, and feed at night.
[ترجمه ترگمان]Slugs و snails نرم، bodied، که اغلب در روز زیر برگ ها و آوار قرار می گیرند و شب ها غذا می خورند
[ترجمه گوگل]حلزون ها و حلزون ها نرمی بدن، مولکول های شاداب که روزانه در زیر برگ و بقایای گیاه پناه می گیرند و در شب خورده می شوند
13. Academic staff are voracious readers and inveterate talkers.
[ترجمه ترگمان]کارکنان آکادمیک، خوانندگان voracious و آدم های حراف هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان آکادمیک خوانندگان غریبه و سخنگویان غریبه هستند
14. He was a voracious reader with a compulsion to finish everything he started.
[ترجمه ترگمان]او یک خواننده مشتاق بود که هر کاری را که شروع کرده بود تمام کند
[ترجمه گوگل]او یک خواننده غول پیکر بود و مجبور بود تمام چیزهایی را که آغاز کرده بود به پایان برساند
15. Thus a dragonfly and its larva are both voracious eaters of their fellow creatures.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب یک سنجاقک و its هر دو voracious موجودات their هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین سنجاقک و لارو آن هر دو خوراکی های غول پیکر موجودات مخلوقشان هستند