کلمه جو
صفحه اصلی

vita


معنی : تاریخچه، حیات، زندگی
معانی دیگر : (معمولا کوتاه) زیستنامه، شرح زندگانی، بیوگرافی

انگلیسی به فارسی

زندگی، حیات، تاریخچه


ویتا، حیات، زندگی، تاریخچه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: vitae
• : تعریف: a brief summary of one's career and accomplishments. (See curriculum vitae.)

• curriculum vitae, resume, document which summarizes and individual's education and employment history (life in latin)

مترادف و متضاد

تاریخچه (اسم)
annals, history, record, chronicle, case history, memoir, vita

حیات (اسم)
life, lifetime, brio, vita

زندگی (اسم)
life, habitancy, living, existence, vita, habitance, vivification

جملات نمونه

1. Have you brought your curriculum vitae and certificates with you?
[ترجمه ترگمان]Have و certificates را همراه آورده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما CV و گواهی نامه های خود را با شما آورده اید؟

2. My eyes have shallow sea land old clap vita etched a bay miss.
[ترجمه ترگمان]چشمانم کم عمق و قدیمی هستند که روی یک خلیج حکاکی شده بود
[ترجمه گوگل]چشمان من دریای کم عمق دریا ویتا وحشت زده است

3. Send them your vitae if you want to go for this job.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی این کار را انجام بدهی، vitae را به آن ها بفرست
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید این کار را بکنید، به آنها ارسال کنید

4. Please enclose a curriculum vitae with your letter of application.
[ترجمه ترگمان]لطفا یک vitae را با نامه درخواست خود محصور کنید
[ترجمه گوگل]لطفا نامه تحصیلی خود را با یک نامه کاربردی ضمیمه کنید

5. Applications with a full curriculum vitae and two references should reach the Principal by June 12th.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی با یک vitae کامل و دو منبع باید تا دوازدهم ژوئن به مدیر برسد
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی با یک ارجاع کامل در برنامه درسی و دو منبع باید تا 12 ژوئن به مدرس دریافت کنند

6. I am enclosing my curriculum vitae together with my photograph.
[ترجمه ترگمان]من curriculum my را با عکس خودم ضمیمه می کنم
[ترجمه گوگل]من محتویات برنامه درسی من همراه با عکس من است

7. His television curriculum vitae lists no fewer than 81 titles.
[ترجمه ترگمان]vitae curriculum His از ۸۱ عنوان کم تر است
[ترجمه گوگل]زندگی نامه برنامه تلویزیونی وی کمتر از 81 عنوان را فهرست می کند

8. Their applications came complete with curricula vitae and official Discharge Certificates and Conduct Assessments.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها با vitae، گواهی نامه ها و مجوزهای تخلیه رسمی تکمیل شد
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی آنها با برنامه های درسی و گواهینامه های رسمی تخلیه و ارزیابی رفتارها تکمیل شد

9. Reservations about Humanae Vitae were enough to disqualify even the most gifted candidate.
[ترجمه ترگمان]رزرو جا در مورد humanae به اندازه ای کافی بود که حتی most کاندید را از خود سلب کند
[ترجمه گوگل]رزرواسیون در مورد Humanae Vitae به اندازه کافی برای رد صلاحیت حتی نامزد محترم بود

10. That kind of curriculum vitae brings a reward in terms of career advancement, with the inevitable monetary gains.
[ترجمه ترگمان]این نوع از برنامه درسی از نظر پیشرفت شغلی، با دستاوردهای مالی اجتناب ناپذیر، پاداش می دهد
[ترجمه گوگل]این نوع از زندگی برنامه درسی، از لحاظ پیشرفت حرفه ای با پاداش های مالی ناگزیر به ارمغان می آورد

11. Denys and Vita had been to church; they sat waiting for drinks to be brought them.
[ترجمه ترگمان]Denys و Vita به کلیسا رفته بودند و منتظر نوشیدنی بودند تا آن ها را بیاورند
[ترجمه گوگل]دنیس و ویتا به کلیسا بوده اند آنها در انتظار نوشیدنی بودند که آنها را آورده بودند

12. The release of Humanae Vitae in 1968 exacerbated clerical alienation.
[ترجمه ترگمان]انتشار humanae Vitae در سال ۱۹۶۸، بیگانگی روحانی را تشدید کرد
[ترجمه گوگل]آزادی Humanae Vitae در سال 1968، بیگانگی روحانی را تشدید کرد

13. That was a new paragraph for her curriculum vitae.
[ترجمه ترگمان]این یک پاراگراف جدید برای curriculum بود
[ترجمه گوگل]این یک پاراگراف جدید برای CV بود

14. He gave me his curriculum vitae in short order.
[ترجمه ترگمان]او curriculum را به ترتیب به من داد
[ترجمه گوگل]او به موقع نامه های تحصیلی خود را به من داد

15. Vita - who started slowly - struck the woodwork before a brilliant goal-line clearance from Mahmoud Fathallah rescued Zamalek.
[ترجمه ترگمان]زندگی زندگی که به کندی شروع به کار کرد، پیش از رسیدن به یک هدف درخشان از جانب محمود فتح الله، Zamalek را نجات داد
[ترجمه گوگل]ویتا - که به آرامی شروع به کار کرد - قبل از اینکه محمود فتحالله از محمود فتحالله خارج شود، زامالک را نجات داد


کلمات دیگر: