کلمه جو
صفحه اصلی

vocative


معنی : ندایی، اوایی، ایی
معانی دیگر : (دستور زبان) حالت ندا، خطابی

انگلیسی به فارسی

ندایی، اوایی، خطابی، ایی


آواز خواندن، ایی، ندایی، اوایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vocatively (adv.)
• : تعریف: of, relating to, or used for calling or addressing.

• word which is employed to address someone; vocative case, case which denotes that someone is being addressed (grammar)
employed to address someone (grammar)
in some languages, for example latin, the vocative or the vocative case is the form of a word, especially a name, that is used when you are speaking directly to someone or writing to them.
in grammar, a vocative is a word that you use in the way that you would use a name when you are speaking directly to someone or writing to them. for example `dad', `darling', and `madam' are vocatives.

مترادف و متضاد

ندایی (صفت)
exclamatory, vocative, interjectional

اوایی (صفت)
vocative, phonetic, vocalic

ایی (صفت)
vocative

جملات نمونه

1. The vocative case indicates that the person or thing being named is being addressed directly, eg Yes, sir.
[ترجمه ترگمان]پرونده vocative نشان می دهد که فرد یا چیزی که نام گذاری شده، مستقیما مورد خطاب قرار می گیرد، مثلا \" بله قربان
[ترجمه گوگل]مورد خاصی نشان می دهد که فرد یا چیزی که به نام خوانده می شود مستقیما در معرض قرار می گیرد، مثلا بله، آقا

2. The vocative case is used to address someone by name.
[ترجمه ترگمان]مورد vocative برای پرداختن به کسی با نام مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مورد vocative مورد استفاده قرار می گیرد تا به فردی به نام نام برده شود

3. "I don't know, Sophie. " Sophie is a vocative expression indicating the party who is being addressed.
[ترجمه ترگمان]\"سوفی گفت:\" نمی دانم، سوفی، حالت vocative است که نشان می دهد مهمانی چه کسی است
[ترجمه گوگل]'من نمی دانم، سوفی سوفی یک عبارت شایسته است که نشان می دهد حزب مورد نظر است

4. The vocative pronoun system, a subsystem belonging to the language macrosystem of the human beings, plays an extremely important role in communication activities and social relations.
[ترجمه ترگمان]سیستم pronoun که یک زیرسیستم متعلق به زبان انسان ها است نقش بسیار مهمی در فعالیت های ارتباطی و روابط اجتماعی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]نظام واژگانی، یک زیرسیستم متعلق به سیستم مکانی زبان انسان، نقش مهمی در فعالیتهای ارتباطی و روابط اجتماعی دارد

5. To be exact, his language fuzzy, jerky, vocative, symbolic, affective, and musical, as is typical of a poetic text.
[ترجمه ترگمان]دقیق بودن، زبان او مبهم، jerky، نمادین، احساسی، و موسیقی، که نوعی از یک متن شاعرانه است
[ترجمه گوگل]به طور دقیق، زبان او فازی، تند و تلخ، آوایی، نمادین، عاطفی و موسیقی، به عنوان نمونه ای از متن شاعرانه است

6. The informative function is the premise, while the vocative function serves as the ultimate goal.
[ترجمه ترگمان]تابع آموزنده این فرض است، در حالی که تابع vocative به عنوان هدف نهایی عمل می کند
[ترجمه گوگل]تابع informative فرض است، در حالیکه تابع vocative به عنوان هدف نهایی عمل می کند

7. In Polish, the vocative is almost always different from the nominative case.
[ترجمه ترگمان]در لهستان، vocative تقریبا همیشه با پرونده nominative تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]در لهستانی، vocaine تقریبا همیشه از موارد نامزدی متفاوت است

8. Vocative plural of 'annus' is. . . ?
[ترجمه ترگمان]جمع کردن چند تا از annus؟
[ترجمه گوگل]چندین عدد از 'annus' است ؟

9. According to it, the translator should aim at fulfilling the communication of the vocative and informative function of tourism materials.
[ترجمه ترگمان]طبق این گزارش، مترجم باید هدف برآورده کردن ارتباط of و نقش آموزنده مواد گردشگری را هدف قرار دهد
[ترجمه گوگل]بر طبق آن، مترجم باید به دنبال تحقق بخشیدن به عملکرد خلاق و آموزنده مواد گردشگری باشد

10. With the development of ordinary high school, middle vocative education meets new difficulty and challenge, Chinese teaching has lost its position which should be in education and it makes worried .
[ترجمه ترگمان]با توسعه دبیرستان معمولی، آموزش متوسطه، دشواری و چالش جدیدی را تجربه می کند، تدریس چینی موقعیت خود را از دست داده است که باید در آموزش باشد و باعث نگرانی می شود
[ترجمه گوگل]با توسعه دبیرستان عادی، آموزش و پرورش میانه با مشکل و چالش جدید مواجه می شود، آموزش چینی موقعیت خود را از دست داده است که باید در آموزش و پرورش باشد و باعث نگرانی شود

11. Vocatives pose an indispensable component in speech communication, an appropriate vocative is a key to successful social communication.
[ترجمه ترگمان]vocatives یک جز ضروری در ارتباط گفتاری را به خود اختصاص می دهد، an مناسب کلید برقراری ارتباط اجتماعی موفق است
[ترجمه گوگل]آوازها یک جزء ضروری در ارتباطات گفتاری را تشکیل می دهند، آواز مناسب یک کلید موفقیت آمیز ارتباطات اجتماعی است

12. Based on these differences, this thesis points out that tourism translation should conform to the principle of Skopostheorie to fulfill the vocative function.
[ترجمه ترگمان]براساس این تفاوت ها، این پایان نامه نشان می دهد که ترجمه گردشگری باید مطابق با اصل of برای تحقق عملکرد vocative باشد
[ترجمه گوگل]بر اساس این تفاوت ها، این پایان نامه اشاره می کند که ترجمه گردشگری باید با اصل Skopostheorie مطابقت داشته باشد تا تابع آوازی را انجام دهد

13. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است
[ترجمه گوگل]مورد رده پرونده در دستور زبان لاتین برجسته است، با شش تمایز نامزدی، آواز، متجدد، جنتی، دافع و لغو

14. From the text-functional perspective, The Gettysburg Address is a combination of expressive and vocative texts.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه متنی - کاربردی، آدرس Gettysburg ترکیبی از متون expressive و vocative است
[ترجمه گوگل]از دیدگاه متن کاربردی، آدرس Gettysburg ترکیبی از متون بیان شده و vocative است

15. The value of Ads lies in the fulfillment of their vocative function, which is closely related to the cultural background and national feelings of target people.
[ترجمه ترگمان]ارزش آگهی ها در تحقق عملکرد vocative، که ارتباط نزدیکی با سابقه فرهنگی و احساسات ملی مردم هدف دارد، قرار دارد
[ترجمه گوگل]ارزش آگهی ها در تحقق عملکرد صوتی آنهاست، که به طور نزدیک با پیشینه فرهنگی و احساسات ملی مردم هدف ارتباط دارد

پیشنهاد کاربران

vocative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ندایی، آیی
تعریف: ← حالت ندایی


کلمات دیگر: