1. Such experiences vivify learning and give children the opportunity to talk and, through talk, to explore ideas.
[ترجمه ترگمان]چنین تجربیاتی یادگیری را تجربه می کنند و به کودکان فرصت صحبت کردن و از طریق صحبت کردن را می دهند تا ایده ها را کشف کنند
[ترجمه گوگل]چنین تجربیات، یادگیری را تسریع می بخشند و به آنها فرصت می دهند که صحبت کنند و از طریق گفتگو برای کشف ایده ها
2. His remarks always vivify an otherwise dull story.
[ترجمه ترگمان]تذکرات او همیشه یک داستان کسل کننده دیگر را بیان می کرد
[ترجمه گوگل]اظهارات او همیشه یک داستان غیرمنتظره خشن می کند
3. Words realize nothing, vivify nothing to you, unless you have suffered in your own person the thing which the words try to describe.
[ترجمه ترگمان]کلمات به هیچ چیز توجه نمی کنند، هیچ چیز به تو مربوط نیست، مگر اینکه به کسی که کلمات آن را توصیف می کنند رنج ببری
[ترجمه گوگل]واژه ها هیچ چیز را درک نمی کنند، هیچ چیز را برای شما به ارمغان نمی آورند، مگر اینکه در شخص خود چیزی را که کلمات سعی در توصیف آن دارند، رنج ببرید
4. A smile may vivify a face.
[ترجمه ترگمان]لبخند ممکن است صورت بگیرد
[ترجمه گوگل]یک لبخند ممکن است یک چهره را به تصویر بکشد
5. Frank's remarks always vivify an otherwise dull story.
[ترجمه ترگمان]حرف های فرانک همیشه یک داستان کسل کننده غیر عادی بود
[ترجمه گوگل]اظهارات فرانک همیشه یک داستان غیرمنتظره خشن می کند
6. The remedies for these rights vivify it, investing impersonal "abstract right" and "dormant right" with vigor, to become "live right" and "active right. "
[ترجمه ترگمان]توسل به حقوق برای این حقوق، آن را \"حق\" مشروع \"و\" حق \"راکد\" با قدرت، تبدیل به \"حق زندگی\" و \"حق فعال\" می کند
[ترجمه گوگل]راه حل هایی برای این حقوق، آن را به خطر می اندازد، سرمایه گذاری 'حق انتزاعی' و 'غیر فعال' با نیروی غیر شخصی، برای تبدیل شدن به 'حق زندگی' و 'حق فعال' '
7. In another style of book, the source code just lays there as a dead mass, with the prose vainly trying to vivify it.
[ترجمه ترگمان]در سبک دیگری از کتاب، کد منبع فقط به عنوان یک جرم مرده به آن اشاره می کند، و نثر بی هوده می کوشد تا آن را خنثی کند
[ترجمه گوگل]در سبک دیگری از کتاب، کد منبع فقط آن را به عنوان یک توده ی مرده به وجود می آورد، با بیهوده تلاش می کند تا آن را زنده کند
8. China should actively meet the challenge of globalization and vivify the traditional oriental culture.
[ترجمه ترگمان]چین باید به طور فعال با چالش های جهانی شدن روبرو شود و فرهنگ شرقی سنتی را به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]چین باید به طور فعالانه با چالش جهانی شدن مواجه شود و فرهنگ شرقی شرقی را ارتقا دهد
9. Then we took a deeper look into the process how the apoptotic bodies were formed and tried to vivify the formation.
[ترجمه ترگمان]سپس نگاهی عمیق تر به این فرآیند می اندازیم که چگونه بدنه های apoptotic شکل گرفتند و سعی کردند تا تشکیل را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]سپس ما نگاهی عمیق تر به این فرایند گرفتیم که چگونه بدن آپوپتوتیک تشکیل شده است و سعی در ایجاد شکل گیری دارد