نس، الغا، بطلان
abrogation
نس، الغا، بطلان
انگلیسی به فارسی
لغو، الغا
لغو
انگلیسی به انگلیسی
• annulment, abolishment; termination
مترادف و متضاد
cancellation
Synonyms: annulment, discontinuation, ending, invalidation, quashing, repudiation, rescission, retraction, reversal, voiding, withdrawal
جملات نمونه
1. China regrets the abrogation of the Anti - Ballistic Missile Treaty.
[ترجمه ترگمان]چین از لغو معاهده ضد گلوله موشک متاسف است
[ترجمه گوگل]چین از لغو پیمان ضد موشک بالستیک استقبال می کند
[ترجمه گوگل]چین از لغو پیمان ضد موشک بالستیک استقبال می کند
2. The mass demonstrations demanded his resignation, the abrogation of the socialist constitution, a national conference and a new constitution.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات دسته جمعی خواستار استعفای وی شد، لغو قانون اساسی سوسیالیستی، یک کنفرانس ملی و یک قانون اساسی جدید
[ترجمه گوگل]تظاهرات های جمعی خواستار استعفای خود، لغو قانون اساسی سوسیالیست، کنفرانس ملی و قانون اساسی جدید شدند
[ترجمه گوگل]تظاهرات های جمعی خواستار استعفای خود، لغو قانون اساسی سوسیالیست، کنفرانس ملی و قانون اساسی جدید شدند
3. By the way, afore abrogation this accountable, I would like to add a few comments.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، قبل از این که این accountable را لغو کنیم، مایلم کمی نظرات را اضافه کنم
[ترجمه گوگل]به هر حال، قبل از لغو این پاسخگویی، من می خواهم چند نظر اضافه کنم
[ترجمه گوگل]به هر حال، قبل از لغو این پاسخگویی، من می خواهم چند نظر اضافه کنم
4. Ours is a generation that has witnessed the abrogation of the parent-child covenant.
[ترجمه ترگمان]ما نسلی هستیم که شاهد لغو پیمان پدر و مادر بوده ایم
[ترجمه گوگل]ما یک نسل است که شاهد انحلال میثاق پدر و مادر است
[ترجمه گوگل]ما یک نسل است که شاهد انحلال میثاق پدر و مادر است
5. Not the abrogation of the free market.
[ترجمه ترگمان]بدون لغو بازار آزاد
[ترجمه گوگل]لغو بازار آزاد نیست
[ترجمه گوگل]لغو بازار آزاد نیست
6. Measures for the abrogation shall be stipulated by the State Council.
[ترجمه ترگمان]معیارهای لغو باید توسط شورای دولتی تصریح شود
[ترجمه گوگل]اقدامات مربوط به لغو باید توسط شورای دولتی صورت گیرد
[ترجمه گوگل]اقدامات مربوط به لغو باید توسط شورای دولتی صورت گیرد
7. But people start worrying that the abrogation of National Day Holiday shall predicate the losing of furlough for the common people.
[ترجمه ترگمان]اما مردم شروع به نگران شدن کردند که لغو تعطیلات روز ملی باید عبارت از از دست دادن مرخصی برای مردم عادی باشد
[ترجمه گوگل]اما مردم شروع به نگرانی می کنند که لغو تعطیلات ملی روز دنیا را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]اما مردم شروع به نگرانی می کنند که لغو تعطیلات ملی روز دنیا را از دست می دهد
8. The abrogation of his privileges made him an ordinary people.
[ترجمه ترگمان]The از امتیازات او او را یک آدم معمولی ساخته بود
[ترجمه گوگل]لغو امتیازات او باعث شد که او مردم عادی باشد
[ترجمه گوگل]لغو امتیازات او باعث شد که او مردم عادی باشد
9. By the way, before abrogation this accountable, I would like to add a few comments.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، قبل از اینکه این accountable را لغو کنیم، مایلم کمی نظرات را اضافه کنم
[ترجمه گوگل]به هر حال، قبل از لغو این پاسخ، من می خواهم چند نظر اضافه کنم
[ترجمه گوگل]به هر حال، قبل از لغو این پاسخ، من می خواهم چند نظر اضافه کنم
10. The abrogation of death penalty embodies the humanization of law, but the humanization has no practically positive meaning in China in the present days.
[ترجمه ترگمان]لغو مجازات اعدام در برگیرنده the قانون است، اما the در حال حاضر هیچ معنای مثبت در چین ندارد
[ترجمه گوگل]لغو مجازات اعدام انسانیت قانون را تکرار می کند، اما انسانی در حال حاضر به معنای مثبت معنادار در چین نیست
[ترجمه گوگل]لغو مجازات اعدام انسانیت قانون را تکرار می کند، اما انسانی در حال حاضر به معنای مثبت معنادار در چین نیست
11. This is a complete and utter abrogation of responsibility by the Congress which, as Sam Clemens noted, is our only native criminal class.
[ترجمه ترگمان]این یک لغو کامل و کامل از مسیولیت کنگره است که همانطور که سام هاین اشاره کرد، تنها طبقه مجرم اصلی ما است
[ترجمه گوگل]این یک قطع کامل و کامل از مسئولیت کنگره است که، همانطور که سم کلمنس اشاره کرد، تنها طبقۀ جنایی بومی ما است
[ترجمه گوگل]این یک قطع کامل و کامل از مسئولیت کنگره است که، همانطور که سم کلمنس اشاره کرد، تنها طبقۀ جنایی بومی ما است
12. At the aspect of value, the abrogation of the death penalty is a problem that surmounts the space category, on the ultimate end meaning, China should rescind the death penalty.
[ترجمه ترگمان]در منظر ارزش، لغو مجازات اعدام مساله ای است که دسته بندی فضایی را به معنای نهایی نهایی ترجیح می دهد، یعنی چین باید مجازات اعدام را لغو کند
[ترجمه گوگل]در جنبه ارزش، لغو مجازات اعدام یک مشکل است که باعث تخریب طبقه بندی فضایی می شود، به معنای پایان نهایی، چین باید مجازات اعدام را لغو کند
[ترجمه گوگل]در جنبه ارزش، لغو مجازات اعدام یک مشکل است که باعث تخریب طبقه بندی فضایی می شود، به معنای پایان نهایی، چین باید مجازات اعدام را لغو کند
13. The abrogation of compulsory celibacy showed the utter instability and lack of moral foundation of the sect.
[ترجمه ترگمان]لغو تجرد اجباری، عدم ثبات مطلق و فقدان بنیان اخلاقی فرقه را نشان داد
[ترجمه گوگل]لغو بی عدالتی اجباری، بی ثباتی کامل و عدم پایبندی اخلاقی فرقه را نشان داد
[ترجمه گوگل]لغو بی عدالتی اجباری، بی ثباتی کامل و عدم پایبندی اخلاقی فرقه را نشان داد
14. Abrogation of the bogus constitution.
[ترجمه ترگمان]abrogation از قانون اساسی جعلی
[ترجمه گوگل]لغو قانون اساسی
[ترجمه گوگل]لغو قانون اساسی
15. The language background of the style of newspapers, which was based on modern media in the late Qing Dynasty, was the abrogation of stereotyped writing and the governing position of Tongcheng school.
[ترجمه ترگمان]پیشینه زبان سبک روزنامه، که بر پایه رسانه مدرن در دودمان Qing بود، لغو نوشتن کلیشه ای و موقعیت حاکم بر مکتب Tongcheng بود
[ترجمه گوگل]پیشینه زبان سبک روزنامه ها، که بر اساس رسانه های مدرن در سلسله دیرین چینگ بود، لغو نوشته های کلیشه ای و موقعیت حاکمه مدرسه تونچنگ بود
[ترجمه گوگل]پیشینه زبان سبک روزنامه ها، که بر اساس رسانه های مدرن در سلسله دیرین چینگ بود، لغو نوشته های کلیشه ای و موقعیت حاکمه مدرسه تونچنگ بود
پیشنهاد کاربران
نسخ ، /رشته الهیات
فسخ کردن
کلمات دیگر: